دلسوزی برای خبرنگار!

امروز 17 مرداد، روز خبرنگار، است و به این مناسبت روزنامه اطلاعات یکی از سخنان آقای رییس جمهور را در گوشه ای از صفحه نخست خود نشانیده است:
دولت نقدهای منتقدان را با دلسوزی می شنود.
عبارت مورد استفاده آقای رییسی مرا به خاطرات خیلی دور دوران خوش خدمت پرتاب نمود:
آن موقع ها به دلیل اینکه با مدرک کاردانی بهداشت محیط عازم خدمت شده بودم، به عنوان مسئول بهداشت پایگاه انجام وظیفه می کردم و یکی از فعالیت های روزانه من هم این بود که به انبار مواد غذایی سرکشی کرده و مانع مصرف اغذیه و مواد غذایی تاریخ گذشته، فاسد و غیر قابل مصرف گردم.
به دلیل اینکه کارم خوب بود بالاخره با مسئول انبار، که از اعضای رسمی بود، به مشکل برخوردم و نام نبرده مانع ورود من به انبار و انجام فعالیت های روتین گردید.
وقتی راپورت او را به مسئول بهداری، که چون عضو رسمی بود خرش بیش از من می رفت، دادم به شدت عصبانی شد و پس از شال و کلاه کردن "برویم حالش را بگیریم" گفت.
وقتی به حضور انباردار رسیدیم مسئول بهداری گفت: "چرا مانع از کار نیروی من شده ای؟"
انبار دار جواب داد: "چون ما در انبار جنس فاسد و تاریخ گذشته نداریم و اگر هم داشته باشیم خودمان می دانیم با آن چطور تا کنیم"
مسئول بهداری، در پشتیبانی از من، گفت: " به این کارها کاری ندارد. یک سرباز بدبخت، بیچاره است که برای او شرح وظایفی تعیین شده و من عوضش قول می دهم که در بازدیدها مواردی که گفتی را کاملا ندید بگیرد!"
در مسیر برگشت، مسئول بهداری از من پرسید: "چطور بود؟"
از شما چه پنهان! متوجه نشدم شوخی می کند یا جدی، جدی باورش شده که حال طرف را حسابی گرفته است!"
پ ن: خبرنگار دلسوزی نمی خواهد! همین که مسئولین سعه صدر داشته باشند او را کفایت می کند!
منتشر شده در روزنامه اطلاعات
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.