روحانی یا جسمانی!؟
حتما شما هم کلیپ کتک خوردن یک بانو از یک روحانی را در شمال کشور دیده اید!
مسئولین ذیربط ضمن بیان احضار روحانی به دادگاه ویژه روحانیت، این نکته را مورد اطلاع رسانی عمومی قرار داده اند که کتک خور، زن برادر فرد روحانی بوده و ماجرا کلا به یک دعوای فامیلی ملکی ربط داشته است!
قطعا توضیح فوق نه تنها از گناه روحانی کم نمی کند، بلکه خیلی ها را در اندیشه " وقتی با زن برادر خود این کار را می کند، با زن برادر بقیه چه کار خواهد کرد!" فرو می برد.
نکته دوم این است که روحانی ها، علی القاعده، باید افرادی شناخته شوند که دنیا را سه طلاقه کرده و الگوی مناسب کسانی هستند که می خواهند برای آخرت چنان باشند که گویی فردا خواهند مرد.
با این حساب و وقتی مردم می بینند یک روحانی از ملک خود، یا دیگری!؟، نمی گذرد، آیا حق ندارند که پندها و اندرزها و نصایح خردمندانه او را "هیچ" گرفته و الگوهای اخلاقی و رفتاری خویش را در نزد "دیگران" بیابند!؟
گویند دیوژن در طریق انزوا و اعتدال کار را به جایی رسانیده بود که در خمی ماوا گرفت. از مال و منال دنیا به کاسه ای اکتفا کرده بود که از آن برای نوشیدن آب استفاده می کرد تا اینکه روزی جوانی را دید که با کمک دو دستش از جویی آب می نوشید. با مشاهده این منظره، کاسه را دور انداخت و گفت: "اکنون معلوم شد که به این کاسه هم نیازی نیست"
امام محمد غزالی هم برای اینکه دیو نخوت و خودخواهی را در وجود خویش از بین ببرد به خدمت در کشتی روی آورده و جاشو شده بود.
وقتی او مشاهده می کند که دو نفر در کشتی بحث می کنند و یکی از آن ها برای به کرسی نشانیدن حرف خود از "غزالی" مایه می گذارد، کار در کشتی را هم رها کرده و عطای آن را به لقایش می بخشد.
با چنین مقایسه هایی است که مردم نسبت به روحانیون بی اعتنا شده و از ته دل "چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند" می گویند.
خبر بد برای روحانیون این است که با گسترش شبکه های اجتماعی مجازی، دیگر خلوت هم به خوبی سابق یافت نمی شود و کارهایی که خیلی از ایشان در ملا خاص و در مکان های دور از دسترس انجام می دهند به مراتب بیش از فعالیت هایی که مردمان عادی در شلوغی ها می کنند در برابر دیدگان میلیون ها نفر از ساکنین ایران زمین و ایرانیان ترک دیار کرده واقع می گردند.
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.