نمایشگاه کتاب!
امسال در نمایشگاه کتاب شرکت نکردم زیرا کتاب های نخوانده زیادی در قفسه کتابخانه منزل در حال خاک خوردن هستند و اصلا و ابدا دوست ندارم کتاب های دیگری به انبوه کتاب های ناخوانده ای که هرگز خوانده نخواهند شد اضافه کنم.
شاید اگر من موردی استثنایی بودم دولتمردان می توانستند کاری به کار من نداشته و یا منباب مواخذه و شماتت "فکری به حال خودت بکن!" بگویند.
شوربختانه، اصلا چنین نیست و آن هایی که با حضور در نمایشگاه، کتاب هایی که خیال خواندن آن ها را دارند خریداری می کنند را باید افراد استثنایی جامعه، در زمینه کتاب و کتابخوانی، به شمار آورد.
اگر چنین است، چرا در اوضاع و احوال اسفبار اقتصادی، افراد زیادی در نمایشگاه کتاب حاضر شده و اقدام به خرید کتاب می نمایند.
متاسفانه، جواب این سوال این است که بیشتر حاضرین در نمایشگاه کتاب، نمایشگاه کتاب را به چشم نمایشگاه خودشان می بینند و فقط برای عرض اندام و اینکه پیش دوستان و رفقا و آشنایان نزدیک و دور و همکاران خودی بنمایانند، حضور در نمایشگاه را جدی می گیرند، ولو اینکه بیشتر زمان حاضر را در صف خورد و خوراک تلف کرده و یا در حال پس دادن اضافی چیزهایی که خورده و آشامیده اند باشند!
به عبارت دیگر، شرم حاصل از پاسخ منفی دادن به سوال " نمایشگاه کتاب رفته ای؟" است که راه خیلی ها را به نمایشگاه کج می کند و خجلت حاصل از دست خالی بودن در میان جمعی که اغلب قریب به اتفاقشان دست پر در حال غرفه به غرفه شدن هستند است که باعث می شود بی علاقه ها به مطالعه کتب غیر درسی هم خرید کتب عرضه شده در نمایشگاه کتاب را جدی بگیرند!
شرکت در نمایشگاه کتاب و خرید از نمایشگاه، قطعا، کار ارزنده و شایسته ای است، به ویژه آنکه بزرگی در باره کتاب، سخن زیبنده " کتابی که ارزش خواندن را داشته باشد، حتما، ارزش خرید کردن را هم دارد" را بر زبان آورده است.
با این حال، کوچکی که من باشم، به شما دوست عزیز و خواننده محترم چنین توصیه می نمایم:
" اگر قصد خواندن کتابی را ندارید، از خرید آن پرهیز نمایید( موضوع هدیه، مقوله دیگری است) اینطوری، دست کم، درختان ها دعایتان می کنند!"
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.