تنها در سال های 1356 و 57 بود که محمد رضا پهلوی متوجه "مردم آنطور هم که به نظر می رسد اعلیحضرت را دوست ندارند!" شد.

قطعا یکی از خوش اقبالی های شاهان قدیم این بود که در دوره و زمانه ای زندگی می کردند که نه روزنامه و مجله موجودیت "داخلی" داشت و نه اینترنت و ماهواره و تلویزیون راه خویش را به اقصی نقاط کشور کج نموده بود.

به این ترتیب پادشاهان می توانستند با البسه مبدل در کوچه و خیابان و در بین مردم معمولی حضور به هم رسانیده و میزان محبوبیت و مقبولیت خویش را کاملا محک بزنند.

مسلما امروزه دولتمردان و دولت زنان و مسئولین و دست اندرکاران رده بالای کشور معرف حضور خاص و عام هستند و لذا چنانچه با لباسی غیر معمولی در انظار عمومی ظاهر شوند, مردم را به شک و شبهه "خودش است؟!" نخواهند انداخت.

اما از سویی دیگر خوشبختانه مردم ایران زمین به زندگی های خصوصی هنری ها و فوتبالیست ها بیش از سیاسیون علاقه دارند و روی این حساب نه تنها شکل و شمایل فرزندان غیر سیاسی سیاسیون برای عموم مردم شناخته شده نیست بلکه خیلی از هموطنان ما در باره تعداد دختران و پسران شخصیت های سیاسی کاملا شناخته شده هم اطلاع چندانی ندارند.

با این حساب کاملا امکان پذیر است که فرزندانی که عادت کرده اند در جاهایی "خاص" زندگی نموده و در مکان هایی "ویژه" درس بخوانند زمان هایی را به فراغت از قید و بند اختصاص داده و با بودن در نزدیکی افراد معمولی "راجع به بابا یا مامان چه فکری می کنند؟!" را جویا شوند.

البته قبل از چنین امری به جا خواهد بود که ایشان کاملا توجیه شده و آنچنان بر اعصاب خویش مسلط گردند که خدای ناکرده دیدار با آنان جز در ندامتگاه میسر نگردد!!!؟