فقط یک کار!
خبر درگذشت یک شاعر عزیز را از یکی از شبکه های فارسی زبان دشت کردم. مجری خبر، در معرفی شاعر، سراینده " دو کاج" را بر زبان آورد تا افرادی که خیلی در قید و بند شعر و شاعری نیستند بهتر متوجه شوند که شاهکار مرحوم چه بوده است.
می گویند مغز موجود عجیبی است، زیرا متوجه می شود که یک چیز یادش رفته اما متوجه نمی شود که چه چیز فراموشش شده است!
در مورد خبر یاد شده هم مغز، همین بلا را سرم آورد، زیرا هر چند خوب به خاطر می آوردم که، در زمان های خیلی دور، چقدر از خواندن شعر بالا لذت برده ام، اصلا و ابدا حتی یک بیت شعر را هم به یاد نیاوردم.
گشتی در اینترنت زده و نسخه قدیم و جدید "داستان دو کاج" را می خوانم و برای شاعر هر دو درود بی کران می فرستم.
ماجرای بالا مرا یاد متلکی که خوانندگان دیگر رشته ها، برای سال ها، نثار ما بهداشت محیطی ها کرده اند می اندازد: "بهداشت محیط اقیانوسی است به عمق نیم سانتیمتر!"
از شما چه پنهان! آن ها چندان هم بیراه نمی گویند زیرا ما در طی دوران تحصیل اندکی از همه آلودگی ها و راه مقابله با آن ها را فرا می گیریم!
برای اینکه مطلب بهتر جا بیفتد اجازه دهید خاطره ای از یک دوست نقل کنم:
خوش اقبال بودم که در شرکت مهندسی آب و فاضلاب استخدام شده و تمام وقت خود را، جهت مقابله با آلودگی آب، صرف " بررسی طرح های واحدهای مختلف تصفیه فاضلاب" می کردم.
این بررسی ها، انصافا، سواد و معلومات مرا بالا برد و من موفق شدم در کنار فعالیت تمام وقت در شرکت مهندسی، بصورت پاره وقت، کار طراحی تصفیه خانه های فاضلاب را هم در شرکت های گوناگون مهندسی مشاور انجام دهم.
در گیرو دار این مسائل بودم که یک سفر کاری و ماموریت برون مرزی به پستم خورد و سر از سرزمینی، که در زمینه تصفیه فاضلاب حرف های زیادی برای گفتن داشت، در آوردم.
به این مناسبت، در جلسه ای که کارشناسان مختلف در آن حضور داشتند حاضر شده و در گام نخست به معرفی خود پرداختم.
از بخت بد، اولین نفری که باید خود را معرفی می کرد من بودم و فقط بعد از معرفی بقیه متوجه شدم که چرا پس از آنکه خود را تحت عنوان "طراح تصفیه خانه های فاضلاب" معرفی کردم، دیگران مرا طوری نگاه کردند که انگار با یک "سوپر من" یا "ابر قهرمان" مواجه می باشند:
یکی خود را طراح واحدهای آشغالگیر معرفی کرد و دیگری صادقانه گفت که فقط از بلور سر در می آورد. سومی تخصص خود را انتخاب پمپ مناسب عنوان نمود و چهارمی ادعا کرد که شرکت محل کار فقط طراحی سرریزها را به وی محول نموده است!
البته؛ انصافا باید قبول کرد که فقط ما بهداشت محیطی ها همانند آچار فرانسه ای که خود را با پیچ های مختلف تنظیم می کند نیستیم و فارغ التحصیلان دیگر رشته ها هم بد نمی بینند که برای پیشبرد کارها و یا خود را در چشم مقامات بالا فرو کردن نوکی به فعالیت هایی که انجام آن ها در تخصصشان نیست بزنند.
در این باره باید گفت که متاسفانه فرهنگ ما ایرانی ها اینطور است و برای همین آن هایی که اطلاعات عمومی بالایی دارند اما در زمینه تخصص خود لنگ حسابی می زنند بسیار بیش از آن هایی که کار خود را خوب انجام می دهند و در زمینه دیگر فعالیت ها " در تخصص من نیست" یا "بلد نیستم" می گویند تحویل گرفته می شوند.
ناگفته پیداست که اگر ادیسون جز اختراع برق هیچ کار خاص دیگری نکرده بود و یا در کارنامه محمد مصدق فقط ملی کردن صنعت نفت می درخشید جهانیان نهایت احترام را نسبت به توماس روا داشته و ایرانیان به نیکی از "آقای نخست وزیر" یاد می کردند.
به این ترتیب آدم ها نباید غصه دار اینکه برای همه، همه کار نکرده اند بوده و بابت اینکه فقط برای یک نفر کلی کار کرده اند هم خود را "خوب" محسوب نمایند.
در انتها تنها لازم می دانم به این نکته اشاره کنم که درست است در مفاد درسی رشته بهداشت محیط کم و کسری ها و مازادهای قابل ملاحظه ای به چشم می خورد، اما نباید فراموش کرد که این موضوع فقط به این رشته تحصیلی اختصاص نداشته و به قول آن نگیرنده رای اعتماد مجلس " شاید ما شیشه های کثیف باشیم، اما پارچه های بقیه هم چندان تمیز نیست!"
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.