15 میلیون تومان پول تعمیرات منزل داده بود، اما نگران این بود که تعمیر کار، خودکار بیک ساده ای که برای نوشتن حساب و کتاب قرض گرفته بود را در جیب گذاشته و با خود ببرد!

شک نکنید که از اینجور آدم ها در کشور ما کم پیدا نمی شوند و یکی از آن ها، بلاشک، نگارنده است!

خوب به یاد دارم که وقتی می خواستم پراید نوی تحویلی خود را برای اولین بار به تعمیرگاه تخصصی مجاز ببرم، دوستی "برداشتن فلش را فراموش نکنی!" را توصیه و خاطر نشان نمود.

هنگامی که با تعجب "چرا؟" را گفتم، جواب " حتما برش می دارند" را دشت کردم.

متاسفانه؛ پیشنهاد ارزنده رفیق را پاک فراموش کرده و تنها در مسیر بازگشت، با اتومبیل خود، متوجه مفقودی "فلش" شدم.

با این وجود؛ در حالی که در بیشتر اوقات مسیر برگشت بر "حافظه لاکردار" لعنت می فرستادم و بارها و بارها "چرا یادم رفت؟" می گفتم، ناغافل، یک اندیشه جدید در مغزم جان و جای گرفت:

"کسی که از یک فلش ارزان نمی گذرد، امکان ندارد قطعه نوی گران قیمت ماشین( که روحم هم از وجودش خبر ندارد) را برداشته و جنس قلابی و کهنه و بنجل جایش بگذارد؟"

مسلم است که دزدهای وطنی، همانند همتایان خارجی، انواع و اقسام داشته و در میانشان از "دزد خرده پا" تا "سارق دراز دست" یافت می شود.

با این حال؛ در شرایط فعلی جامعه و با موجودیت اخلاق در حال احتضار، بعید است دله دزدی پیدا شود که بخواهد جهت کسب روزی و عایدی حرم قلیل غیر مجاز، انگ بدنامی را بر پیشانی بچسباند!