نمی دانم شعر زیر از کجا پیدا شده و خود را در ذهن من جای داده است:

گردوی دانش

سخت است و محکم

لیکن نباشد

ما را از آن غم

زیرا توانیم

آن را شکستن

با نیروی

می خواهم بدانم

پدر، شادروان، همیشه بر این عقیده بود که " ساده ترین کار دنیا درس خواندن است."

از شما چه پنهان! من برای سال های زیادی با اعتقاد پدر مخالف بودم و برای همین در عوض اینکه سخت درس بخوانم، به سختی! درس می خواندم.

در سال های کاری و هنگامی که با مشکلات عدیده و ندیده شغلی مواجه شدم، کم کم، به فکر "نکند حق با بابا بوده" افتادم.

بعدها متوجه شدم که بسیاری از خارجی ها به دو دلیل عمده به سختی ما درس نمی خوانند و برای یادگیری و دانش آموزی مجبور نیستند دمار از روزگار خود و اطرافیان در بیاورند.

  1. آن ها مجبور نیستند حتما تحصیلات عالیه داشته و فشار لزوم این امر را مرتبا احساس نمایند. برای همین، در بسیاری از کشورهای پیشرفته اروپایی، دانش آموختگان دانشگاه ها تنها جزء قلیلی از مردم هستند.
  2. آن ها اجبار ندارند چیزهایی که دوست ندارند را فرابگیرند و اصلا اینطور نیست که دلباخته هنر و سینما و یا عاشق ادبیات برای گوش دادن به فرامین ارزنده پدر و مادر و یا فکر کردن به جواب سوال "مردم چه می گویند؟" سر از تحصیل علم طب در بیاورند.

شاید به همین علت است که من در سال هایی که علاقه به تحصیل و ادامه آن را از دست داده بودم، کماکان درس ادبیات را جدی گرفته و در کلاس های مربوطه حضور فعال داشتم.

در همان زمان ها؛ خوب به خاطر دارم که در کتاب های درسی ما دایناسوری به نام "استگوزروس" وجود داشت که من نام آن را به سختی و فقط پس از بارها و بارها تکرار به خاطر سپردم.

این در حالی بود که به دلیل عشق و علاقه بی حد و حصر به فوتبال، در همان اولین بار استماع نام اصلی پله فقید، ادسون آرانتس دوناسیمنتو، اسم وی را آویزه روح و روان ساخته و هیچوقت آن را به باد فراموشی نسپردم.

حالا اگر شما از یک نفر که نه به فوتبال علاقمند است و نه از دایناسورها دل خوشی دارد سوال کنید که به خاطر سپردن اسم "استگوزروس" راحت تر است یا "ادسون آرانتس دوناسیمنتو"؛ قطعا، جواب "سوال است می پرسی!؟" را دشت خواهید کرد.

مسلما؛ به همین دلیل است که در بسیاری از کشورهای اروپایی، درس خواندن اصلا کار سختی نیست و تحصیلکرده و دانشکده دیده خود را همانند فاتح خیبر در چشم مردم فرو نمی کنند.

کسی چه می داند! شاید خارجی ها برای آنکه عملا نشان دهند همه گردوها، از جمله گردوی دانش، سخت و محکم نیستند، دست به تولید گردوی پوست نازکی زده اند که تنها با فشار دو انگشت خرد و خاکشیر می شود!