اگر در سرزمینی همه کسانی که در سنین بزرگسالی به سر برده و توانایی کار کردن دارند سر کار باشند و با این حال کارهای بر زمین مانده زیادی وجود داشه باشد، دولت نیازمند است تا نیروی کار از خارج وارد ساخته و یا دست نیاز به سوی افرادی که جان، دانش یا تخصص درست و حسابی برای انجام درست کاری که بر عهده شان گذاشته می شود ندارند دراز کند.

سرزمین هایی که به حقوق انسان ها و به ویژه کودکان ارزش و اهمیت قائل هستند، معمولا، در مواقع بحرانی دست به استخدام اتباع دیگر کشورها می شوند و بی خیال صرفه مادی که کار کودکان برای آن ها دارد گردند.

دیگر کشورها، اما، به صرفه بودن استفاده از نیروی کاری که هم به کارگیری او ارزانتر است و هم از بیمه و مالیات و دیگر حقوق و حمایت های قانونی دردسر ساز بهره مند نیست را مورد توجه جدی قرار داده و "خودمان یک جوری حلش می کنیم" می گویند.

در ایران، همانطور که معلوم است، هم کارهای بر زمین مانده زیادی وجود دارد و هم بزرگسالان بیکار فراوانی وجود داخلی دارند.

اگر چنین است، چرا در عوض کودکان کار از بزرگسالان بیکاری که بهتر از عهده انجام کار کودکان بر می آید استفاده نمی شود تا هم مشکل اشتغال، تا حد زیادی، حل و فصل شود و هم " در ایران کودکان تحت حمایت های دولت نیستند" گوش فلک را کر نسازد.

دلیل این امر را باید در هر دو طرف کار جستجو کرد؛ طرفی که استخدام کرده و پرداخت حقوق و دستمزد و پاداش و حق بیمه و مالیات و اضافه کاری و عیدی و حق ماموریت و عائله مندی و حق مسکن و حق ایاب و ذهاب و ... طرف دوم قرار داد را متقبل می شود و طرفی که استخدام شده و شرح وظایف مندرج( یا غیر مندرج!) در قرار داد را به نحو احسن به منصه ظهور می رساند.

بنا بر آنچه بیان گردید طرف اول بسیار مشتاق است در عوض بزرگسالانی که از حقوق قانونی خود با خبر بوده و یک ریال هم به او تخفیف نمی دهند! کودکانی را استخدام نماید که ضمن بی خبری( بیهوده نیست که بی خبری را خوش خبری گفته اند!) از حق و حقوق قانونی خویش!؟، به کم هم قانع بوده و در باره دریافتی های خود جز " کاچی بعض هیچی!" بر زبان نمی آورند.

از طرف دیگر؛ بزرگسالان بیکار اغلب از گروه افراد تحصیلکرده هستند و در هنگام فراهم شدن جایگاه شغلی که ربطی به درسی که خوانده اند ندارد سوالات اساسی در مایه های " این همه درس خوانده ام که آشغال جمع کنم؟" را مورد پرسش قرار می دهند.

با این حساب است که در میان تمام عواملی که موجب کار کودکان می شوند، پذیرش دانشجو بصورت فله ای و بدون نیاز سنجی همچون نگینی می درخشد و جالب اینجا است که برخی دانشکده ها بی هیچ توجهی به این مهم در کمال افتخار سمینارها و دوره های آموزشی با موضوعیت "مدیریت نوین پسماند" برگزار می کنند تا هم مدعوین، مستمعین و سخنرانان را راضی و خوشحال به خانه بفرستند و هم کوچکترین مشکلی برای آن هایی که نان خود را از داخل مخازن سنتی در می آورند بوجود نیاورند!

منتشر شده در روزنامه اطلاعات