واقعا خبری نیست!
یکی از عزیزان با روزنامه اطلاعات تماس گرفته و گفته بودند که بر خلاف ادعاهای رسانه های غربی، آرامش کامل در کشور برقرار است.
از دریافت این پیام عصبانی شده و به روزنامه نامبرده پیام " اگر واقعا اینطور است چرا اینترنت به شدت مختل شده و واتس آپ و تلگرام فیلتر( اینروزها بهتر است واژه "مسدود" را به کار ببریم!) گشته اند؟" را مخابره نمودم.
در انتها هم " درست است که هرچه غربی ها می گویند را نباید باور کنیم اما تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها را هم باید جدی بگیریم" را اضافه کردم؛ که انصافا منتشر شد.
قطعا؛ در دنیای مدرن، که راست و دروغ آن به هم آمیخته است و در فضای غبار آلود ایجاد شده نمی توان بدرستی سره را از ناسره تشخیص داد، نباید فقط با مشاهده خبرها متوجه موجودیت یک جریان، داستان یا ماجرا شد و می شود از روی بعضی نشانه ها واقعیت را تشخیص داد و یا درک کرد که کدامین اخبار دروغ و جعلی هستند و کدامین گفته ها و شنیده ها و نوشته ها بر اساس واقعیت و حقیقت محض بر زبان یا قلم جاری شده اند.
می گویند مردی ماست خورده و بخشی از آن ریش و سبیل وی را آغشته کرد.
مرد بی خبر از این ماجرا سراغ ملانصرالدین رفته و سوال "چه خورده ای؟" را دشت کرد.
مرد، با اعتماد به نفس کامل جواب " خوراک کبوتر( که ظاهرا غذای اعیان و اشراف بوده است)" را داد.
ملانصرالدین گفت: "دانستم"
مرد پرسید: "از کجا؟"
ملا گفت: "از فضله اش که به ریشت مانده دانستم!"
البته داستان همه آن هایی که کماکان در وادی انکار به سر می برند اینطور نیست و بسیاری از افراد با تعقیب خبرهایی که فقط خود ایشان را تحت تاثیر قرار می دهد مرجح می بینند که با اخبار و وقایع مربوط به دیگران کاری نداشته باشند.
در کتاب بسیار زیبای "دایی جان ناپلئون" جمله ای با مضمون "جنگ شده بود، اما ما به راحتی سابق می خوردیم و می پوشیدیم و زندگی می کردیم" وجود دارد که بسیار تامل برانگیز است.
این روزها هم همان حکایت برای خیلی ها در جریان است و افرادی که موجودیت یک خبر به آن ها آسیب نمی رساند، براحتی آب خوردن "مگر خبری شده است؟" می گویند.
گفته شده که مورچه ای را آب می برد و او فریاد و فغان " به هوش باشید که دنیا را آب می برد" سر داده بود.
وقتی به او گفتند که دنیا را آب نمی برد و فقط او را آب می برد جواب " چه فرق می کند. مرا که آب ببرد، انگار که دنیا را آب برده است" را داد.
ظاهرا؛ هنوز بسیاری از ما در دنیای "مورچگان" به سر می بریم!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.