چرا "ممنوع التصویر" داریم!؟
نمی دانم در سایر کشورها هم چیزی به نام "ممنوع التصویر" وجود دارد یا نه؛ اما بخوبی آگاه این موضوع هستم که وقتی یک چهره هنری یا سیاسی فعالیت هایی که از نظر حکومت "خیلی بد" محسوب می شود، صورت می دهد، وی را ممنوع التصویر می کنند تا به مرور زمان، مردم موجودیت او را فراموش کنند و در روزی که وی روی در نقاب خاک در کشد، و به این مناسبت پخش تصویر "ممنوع التصویر" محترم و مجاز و چه بسا واجب اعلام گردد، بیشتری ها "مگر تا الان زنده بود؟" را از دهان خارج سازند.
دلیل ممنوع التصویری در کشور ما این است که جدا از مبادرت کنندگان به اعمال زشت و غیر قانونی، اشخاصی که کارهای بسیار زشت صورت می دهند هم باید مجازات شوند و نمی شود در حالی که، مثلا، تخم مرغ دزد را تنبیه می کنیم با شتر دزد کاری نداشته باشیم.
با این حال؛ گاهی بین کارهایی که حکومت، زشت می داند و افعالی که مردم ناپسند می شمارند تفاوت اساسی و زمین تا آسمان وجود دارد و لذا در حالی که دولت، بعضی اشخاص را شایسته تنبیه می داند، عموم مردم جامعه "مگر کار بدی کرده است؟" و یا "کارش اتفاقا درست بوده است" را بر زبان یا قلب می رانند!
در چنین حالتی؛ دولتی که هم می خواهد دست به مجازات و تنبیه مجرم بزند و هم پاسخگوی افکار و اندیشه های عمومی نباشد، صلاح را در ممنوع التصویری خاطی می بیند تا هر دو کار بالا را توامان صورت داده باشد.
برای درک بهتر قضیه اجازه می خواهم خاطره ای از مالباختگی خود بیان نمایم:
دزد، کیف پولم را زده و مرا جهت عرض شکایت به یکی از کلانتری ها سوق داده بود.
در کلانتری، مامور ثبت شکایت برخورد بدی با نگارنده نمود و مرتب با قطع سخنان من، کار را با شوخی و خنده و متلک جلو برد.
به این ترتیب بود که با فکر کردن به "آدم های تا این اندازه شوخ و شنگ محال است جدی جدی دنبال دزد بگردند" بی خیال ثبت شکایت شدم.
چند روزی از این ماجرا گذشت و منی که قادر نشده بودم برخورد زشت مامور کلانتری را هضم کنم راهی کلانتری دیگر، که خاطره خوبی از آن داشتم، شدم.
در کلانتری توضیح دادم که بی خیال کیف پول شده ام و فقط مایل هستم دلیل برخورد زشتی که مامور قانون با من صورت داده بود را بدانم.
این بار، مامور کلانتری، با خوشرویی توضیح داد که پرونده های شکایتی که با دستگیری دزد ختم به خیر نمی شوند پرونده های بدی هستند که برای کلانتری ها گران تمام می شوند و باعث می گردند آن ها در ارزیابی ها نمره منفی بگیرند.
به این دلیل، کلانتری ها ترجیح می دهند از ثبت شکایت های دردسر ساز طفره بروند تا بعدا جواب "دزدی نبوده که دنبالش بگردیم" را حاضر و آماده در آستین داشته باشند.
آقای مامور در انتها توضیح داد: " البته رویه عمل متفاوت است و در حالی که برخی کلانتری ها سعی می کنند با روی خوش، شاکی را قانع کنند که از پیگیری صرف نظر نماید، بعضی دیگر تلخی و تندی را در دستور کار قرار می دهند تا زحمت استفاده از کلام شیرین را هم بر خود ناهموار سازند!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.