آن هایی که سریال های ترکیه ای را با جدیت تعقیب می کنند با تکیه کلام اغلب قریب به اتفاق این سریال ها کاملا آشنا هستند: "هیچ چیزی آنطور که به نظر می آید نیست"

درست است که این تکیه کلام در برخی مواقع کاملا بی جا ادا می شود و کسی که در موقعیت ناجور گیر افتاده با ادای آن بیننده را به تعجب و خنده می اندازد، نباید از خاطر برد که ساخت سریال های مختلف و متنوع با چنین کلید واژه ای دست کم دو فایده اساسی دارد:

اولین فایده سریال های ساخت کشور ترکیه این است که بیننده را به تعقیب سریال کشانده و او را وا می دارد برای درک " آخرش چه می شود؟" سریال را تا قسمت و لحظه آخر تعقیب نماید.

دومین فایده سریال های ساخت ترکیه این است که مردم آگاه می شوند که نباید افراد را از روی ظاهر آن ها مورد قضاوت و داوری قرار دهند و چه بسا آدم کش ها و جانی ها و دزدها و سارقین و اختلاسگران از آنچه به نظر می رسد به ایشان نزدیکتر باشند.

در سریال های ایرانی اصلا اینطور نیست و بیشتر سریال ها با بن مایه " رنگ رخسار خبر می دهد از سر درون" پای بر عرصه هستی می گذارند.

خوب بودن همیشگی آدم های دارای محاسن و بد بودن مدام افرادی که صورت خود را سه تیغه می زنند و امکان تشخیص خیر و شر بودن مردم از روی میزان و نحوه پوشش، بدون شک، از ویژگی های منحصر به جمع سریال های ایرانی، به ویژه آن هایی که در تلویزیون به نمایش در می آیند، می باشد.

جدا از اینکه با اینگونه سریال سازی از همان اول معلوم می شود که چه کسی به چه کسی می رسد و کدامین فرد نتیجه اعمال غلط و ناشایست خود را درک کرده و به درک واصل می گردد، مردمی که از پای گیرنده تلویزیونی برخاسته و در عرصه زندگی واقعی در کوچه و خیابان ظاهر می شوند دچار مشکلات عدیده و ندیده شده و با داوری از روی ظاهر آدم های حقیقی و یا اسامی گذاشته شده بر روی موسسات و سازمان های خصوصی و دولتی، بسیاری از آن ها که مترصد به دست آوردن فرصت کلاهبرداری های ریز و درشت هستند را به بیان دلی " خودش است!" می کشانند.