تا قبل از ماجرای تغییر جنسیت "شهره لرستانی" به نظر می رسید "اکبر عبدی" بهترین بازیگر سینمای ایران باشد.

این امر به خاطر این است که در حالی که بسیاری از سلبریتی های مشهور در اولین ایفای نقش خود در جا زده اند و برای همه عمر خواستار بازی در نقش مثبت یا منفی شده اند و تعداد قابل ملاحظه ای از ایشان فقط توانسته اند، حتی به مدد گریم سنگین، نقش هم سن و سال های خود را بازی کنند؛ "اکبر عبدی" به بازی در نقش زن بسنده نکرده و کاملا قادر شده است در سنین جوانی( گیریم نه چندان جوانی!) در قیافه و قامت مادربزرگ فرو رفته و نقش را بی نهایت باور پذیر از آب در آورد.

درست است که عبدی هم فیلم های بد در کارنامه دارد و صادقانه عنوان کرده به خاطر پول مجبور شده به بازی در برخی فیلم ها "بله" بگوید، بعید به نظر می رسد مصائب و مشکلات او در مقایسه با "شهره لرستانی"( که باید او را منبعد "مازیار لرستانی" خطاب کنیم) جز قطره ای در برابر دریا باشد.

اگر "اکبر عبدی" قادر گشته بود به مدد استعداد بی نظیر و سعی و کوشش و پشتکار مثال زدنی، یکی دو بار حس زنانه به خود بگیرد، "شهره لرستانی" برای سال های مدید حس مردانه را در زیر لوایی زنانه پنهان داشته و توانسته بود از بدن دیگری، بازی درخور و سزاواری بگیرد.

به عبارت دیگر؛ اگر در مورد برخی از افراد ترنس " به قیافه اش می خورد مرد باشد" گفته می شود، تغییر جنسیت "شهره لرستانی" برای بیشتر افراد جامعه کاملا شگفت انگیز جلوه می کند.

ماجرا را با مطالعه کامنت ها و پست هایی که شنوندگان و خوانندگان مطلب مربوط به تغییر جنسیت لرستانی گذاشته اند بهتر می توان دریافت؛ زیرا در پاره ای از آن ها تاسف حاصل از عدم تکرار "بازی خواستنی" مازیار به وضوع مشاهده می شود و در شماری از آن ها اعجاب حاصل از فکر کردن به "اگر این مسائل و مشکلات سر راهش نبودند چه می کرد!!!؟" بخوبی هر چه تمامتر خودنمایی می کند.

پ ن: برای مازیار لرستانی، در ادامه مسیری که شاید سختیش تازه آغاز شده باشد، آرزوی موفقیت و شادکامی تمام داریم.