ماده هایی که نر شدند!؟
یادش به خیر! یک بار شادروان منوچهر نوذری در یکی از مسابقاتی که اجرای آن را بر عهده داشت رو به شرکت کننده ای کرده و از او سوالی پرسید.
شرکت کننده، در جواب، "نمی دانم" را بر زبان آورد.
نوذری گفت: "یک کم فکر کن!"
شرکت کننده جواب داد: "نگفتم یادم نیست. گفتم نمی دانم. وقتی نمی دانم، هر چقدر هم فکر کنم یادم نمی آید"
از شما چه پنهان! وقتی داستان نر شدن توله یوزهایی که در بدو تولد ماده بودند را شنیدم، یاد حکایت بالا افتادم.
سازمان حفاظت از محیط زیست در توجیه این اشتباه گفته که چون تعیین جنسیت گربه سانان کار راحتی نیست، مورد بالا اتفاق افتاده است.
این جواب، متاسفانه، پرسش دیگری را پیش می آورد:
"آیا کارشناسان سازمان از همان زمان قبل از تعیین جنسیت می دانستند که تعیین جنسیت گربه سانان کار راحتی نیست یا تنها بعد از تعیین جنسیت اشتباه و مواجهه با موج انتقادات مردمی به این نکته پی بردند؟"
اگر جواب این باشد که از قبل معلوم بود که تعیین جنسیت گربه سانان کار سختی است، آیا نباید کارشناسان و متخصصبن در جواب سوال "جنسیت توله ها چیست؟" پاسخ "هنوز معلوم نیست" را می دادند؟
اگر هم پاسخ، در کمال شور بختی، این باشد که بعد از غلط از آب در آمدن نتیجه تعیین جنسیت، کارشناسان و متخصصین به نتیجه "تعیین جنسیت کار سختی است" رسیده اند، واقعا چه فرقی بین استفاده از یک آدم معمولی و یک فرد متخصص در تعیین جنسیت وجود دارد و آیا هر آدم نرمال نمی توانست، با دستمزد و حقوق به مراتب کمتر، به احتمال 50 درصد جنسیت هر توله را درست حدس بزند؟( تعیین جنسیت توله ها در حدس زدن تصادفی هم نتیجه را تا این حد فاجعه بار از آب در نمی آورد!)
شاید در این باب، برخی بگویند که اشتباه صورت گرفته چندان مهم نیست و همین که توله ها سالم متولد شده اند کفایت می کند.
تلف شدن یکی از توله ها همین توجیه را هم با اشکال مواجه می کند؛ به ویژه آنکه بعضی در این گمان فرو می روند که شاید متخصصبن و کارشناسان فقط پس از به دنیا آمدن توله ها به نتیجه "سزارین گربه سانان کار سختی است" رسیده باشند!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.