انصافا انتقاد تند و تیز مدیر مسئول روزنامه محترم کیهان به "اسکارگیری" فروشنده روی همه منتقدین خارجی اصغر فرهادی را سفید کرد.

اگر از حق نخواهیم بگذریم باید بپذیریم که هیچ یک از منتقدین به نام و شناخته شده فرهادی,فیلم فروشنده را فاقد ارزش های والای هنری معرفی نکرده و در باره انتخاب این فیلم به عنوان یکی از پنج داوطلب دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی زبان "لیاقتش را نداشت!" نگفتند.

از این بالاتر اینکه کمتر کسی در باره اینکه فروشنده از سه رقیب خود "هنری تر" بود  حرفی به میان آورده و قبل از مراسم اهدای جوایز "این جایزه قطعا به فروشنده تعلق نخواهد گرفت!" را رسانه ای نمود.

در واقع همانطور که همه می دانند "تونی اردمن" تنها رقیب جدی اسکار گیری فروشنده بود و اگر "اتفاقات ترامپی" اسکار امسال را تحت تاثیر قرار نمی داد چه بسا فرهادی برای دریافت دومین اسکار خود می بایست کمی بیشتر انتظار می کشید.

هنری ها می دانند که اتفاق روی داده برای اصغر فرهادی بی سابقه نیست و در ادوار گوناگون اسکار آدم های زیادی بوده اند که علیرغم شایستگی از دسترسی به اسکار محروم شده اند و یا در حالی که بهترین نبوده اند , بهترین و ارزنده ترین جایزه را مال خود  نموده اند.

به عبارت دیگر وقتی هنری ها , اسکار را جایزه ای سیاسی می دانند بر این نکته که "همیشه حق به حقدار نمی رسد" اتفاق نظر دارند و منظورشان اصلن و ابدا چنین نیست که فیلم یا هنرپیشه و یا کارگردان برنده جایزه اسکار می بایست برنده "زرشک طلایی" می شده اما با دخیل شدن دیدگاه های سیاسی سر از بردن اسکار درآورده است.

"هنری"هایی که مراسم مختلف اسکار سال های گذشته را تعقیب کرده اند خوب می دانند که در سال هایی که اسکار رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته منظور از "فلانی نباید اول می شد" این بوده که یکی دو نفر بهتر از او هم بوده اند زیرا در غیر این صورت و اگر قرار بر این بود که ملاحظات سیاسی صرف , برندگان یک جایزه به شدت هنری را مشخص نماید امروزه "هنری"ها برای اسکار تره هم خرد نمی کردند.

نکته مهم دیگر این است که وقتی ما از یک جایزه هنری ایراد سیاسی می گیریم خودمان باید بیش از سیاست , اهل هنر باشیم!

البته در دنیا مردمانی هم پیدا می شوند که در بیان "حق فلانی بود" و "جایزه را باید به بهمانی می دادند" ملیت ها را لحاظ نکرده و کینه ها و کدورت ها و دلخوری ها را ولو به گونه موقت کنار می گذارند.

با این حال قطعا ما از میان این مردم نیستیم و برای همین است که خیلی ها مشتاق مشاهده هیزم تر فروشنده به اهل سینما و غیر سینمای فعال در عرصه های مختلف کشور ایران می باشند.

آن هایی که می خواهند به اسناد و مدارکی دست یابند که بخوبی هرچه تمامتر نشان می دهد که قضاوت های بی تعصب از ما ایرانی ها چندان ساخته نیست کافی است نظری به برندگان مدال های طلای ورزشی در سطح جهان و المپیک انداخته و بررسی کنند که چند گزارشگر و خبرنگار در باره فلان قهرمان ایرانی که نمی باید طلا می گرفته حرف زده یا گزارش تهیه کرده اند.

با این حساب اگر جناب آقای شریعتمداری در حرف زدن از فروشنده پای تونی اردمن را به میان کشیده و آن را دارای ارزش های هنری بیشتر می دانستند چند نفری از ایرانیان منصف "خب راست می گوید" می گفتند اما حالا و اینکه مدیر مسئول کیهان فیلم فروشنده را اصولا و از بیخ و بن فاقد ارزش هنری دانسته و جایزه آن را حاصل سیاسی بازی های اهدا کنندگان جوایز اسکار به شمار می آورند جز اینکه در عمل باعث شود "فروشنده" در صورت اجازه داشتن , خیلی بیشتر از این ها هم بفروشد کاری صورت نخواهد داد!!!؟