این روزها آدم ها، در عالم همسایگی، کمتر یکدیگر را می بینند. وقتی هم چنین اتفاق فرخنده ای! می افتد به یک چاق سلامتی( شاید هم لاغر سلامتی!) ساده بسنده کرده و یا، دست بالا، به هم تبریک عید نوروز و قربان و غدیر می گویند.

یک مورد دیگر هم که باعث می شود همسایه هایی که ناغافل به دیدار هم نائل شده اند، ملاقات را کمی طول بدهند مربوط به وقتی می شود که خبر بیماری یا درگذشت یکی ازهمسایه ها در کل طبقات حسابی بپیچد. در چنین وقتی است که پچ پچ های مربوط به "چه اش بود؟" و "سنی نداشت" و "خدابیامرز اصلا رعایت نمی کرد؟" و امثالهم کلی از اوقات شریف و گرانبهای همسایه ها را می گیرد.

هنگامی که مرحوم، مرد بوده باشد تکلیف همسایه ها کاملا روشن است زیرا حتی اگر به چشم ندیده باشند که مرده را از کدام واحد خارج ساخته اند بنر حاوی عکس درگذشته همه را مطلع این که دیگر چه کسی را دیگر نخواهند دید می نماید.

این در حالی است که گلی که جای عکس مرحومه در بنر حاوی عرض تسلیت دیده می شود برای همسایه هایی که هیچوقت مهم ندیده اند دور و بری ها را از روی اسم و فامیل بشناسند و به این مناسبت هرگاه آیفون آن ها به اشتباه به صدا در می آید هم فقط قادر هستند "ما نیستیم" بگویند بیانگر مفهوم خاصی نیست و آن ها با مشاهده تصویر یک گل حتی نمی توانند یک "حیف" را از صمیم قلب بر زبان بیاورند.

روی این حساب، آن ها باید چند ماهی توجه خود را معطوف این نمایند که ببینند کدام خانمی که تصادفی در راه پله یا حیاط می دیدند را دیگر نمی بینند!

در گل بودن زن حرفی نیست؛ اما حذف عکس او، به مناسبت یا بی مناسبت، شناخت خانم ها را دچار مشکل اساسی کرده و باعث می شود کسانی که در دوران حیات بخوبی شناخته شده نبودند حتی بعد از وفات هم خیلی قابل تشخیص نباشند!