دولت "حسن روحانی"، انصافا، مشکلات زیادی داشت.

با این حال، وفق گفته حافظ شیرین سخن، "عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگوی!"، باید پذیرفت که یکی از عوامل اصلی که باعث شد یخ عدم روابط ایران و امریکا شکسته شده و دو طرف به شتاب به سوی توافق تاریخی حرکت کنند عبارت کلیدی و معروف رییس دولت قبلی، "باید با خود کدخدا ببندیم"، بود.

در دنباله این امر بود که ایرانی ها و امریکایی ها، هم در کمال تعجب متوجه هم پایی ظریف و کری شدند و هم، خبر محیر العقول دست دادن وزیر امور خارجه وقت کشور و اوباما را دشت کردند.

دولت فعلی، علی الظاهر، چنین رویه ای ندارد؛ زیرا از همان ابتدا هم اسب خود را برای عدم توافق زین کرده است.

شاهد این ایده را می توان در تعداد افرادی که از سوی ایران برای رسیدن به توافق عازم وین شده اند ملاحظه نمود.

شاید شما هم در طول زندگی با کسی دعوا یا مشاجره سفت و سخت کرده باشید.

در چنین مواقعی رسم است که کسی که می خواهد آشتی کند و در ضمن مایل است به هیچ وجه از موضع "همه حرف هایی که زدم منطقی بود" کوتاه نیاید؛ یکی دو نفر را به عنوان ریش سفید و پیشکسوت و بزرگتر همراه برده و حرف هایی که نمی خواهد یا نمی تواند بزند را از زبان آن ها به سمع آن طرف دعوا و مشاجره می رساند.

بر عکس این حالت وقتی پیش می آید که کسی در جواب "نمی خواهی آشتی کنی؟"، "تازه کم هم گفته ام" می گوید.

در مواقع اینچنینی، یکی از طرفین دعوا سی چهل نفر را همراه خود کرده و هنگام رسیدن به منزل طرف دیگری، به شدت هر چه تمامتر "دق الباب" می کند.

در اینصورت، فریاد "بیا بیرون کارت دارم!" او طرف دوم را مستحضر " اتفاق شومی در راه است" کرده و وی را بر آن می دارد که با تجهیزات و ساز و کار اماده مهیای رزم شود.

برای مورد دوم؛ در عوض دعواها و مشاجرات دوستانه، از جر و بحث های خانوادگی و زن و شوهری مایه می گذاریم.

ناگفته پیداست که زن و شوهری که می خواهند مجددا آشتی کنند با یکدیگر گفتمان مستقیم نموده و سعی می کنند مسائل و مشکلات پیش آمده و فیمابین را حل و فصل نمایند.

بر عکس؛ زن و شوهرهایی که مایل هستند دعوا را حالا، حالاها طول بدهند بچه های معصوم و بیگناه خود را واسطه کرده و با بیاناتی در مایه های "به مامانت بگو..." و "به بابات بگو...." حسابی لج فرزندان را در می آورند. بچه ها از طرفی خیلی دوست دارند "چرا خودت نمیگی؟" را بر زبان جاری کنند و از طرفی خوب می دانند تکرار حرف هایی که بابا و مامان رد و بدل می کنند لزومی ندارد و هر دو طرف بخوبی شنونده حرف های بر زبان آمده طرف دیگر دعوا هستند.

نکته دیگر بسیار نگران کننده این است که "در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست"

شاید اعتقاد به همین موضوع بود که به دیپلماسی لبخند یا ظریف یا دارای هر اسم دیگری اجازه می داد که کار را با شدت و حدت فراوان و بی فوت وقت جلو برده و گاه ساعات مذاکره را تا پاسی از شب بکشاند.

این در حالی است که تا اینجای کار به نیکی دیده می شود که هیات مذاکره کننده ایرانی خیلی زود خسته شده و در ازای هر دو سه روز مذاکره، 10-15 روزی را به استراحت و تمدید قوا در سرزمین مادری اختصاص می دهد!

این روزها که از طرف هیات مذاکره کننده ایرانی، "ضرب الاجلی در کار نیست" زیاد شنیده می شود، ناخودآگاه یاد و خاطره "در اسرع وقت"، که در محیط های کاری ما و پیرو "کی تحویل می دهید؟" مورد استفاده قرار می گیرد، در اذهان مردم زنده می گردد.

ایرانی هایی که پیه سال ها کار و فعالیت در محیط های اداری را به تن مالیده اند خوب می دانند در بیشتر اوقات "در اسرع وقت" فقط معنی "حالا، حالاها منتظر باش!" می دهد.

با این حساب، واقعا نباید نگران "ضرب الاجلی در کار نیست" باشیم؛ به ویژه اگر بدانیم هم در کشور ما نی هم گاهی گل می دهد و هم مطلع باشیم که این عبارت از دهان آن هایی بیرون آمده است که سال ها، بلکه یک عمر، اداره جاتی بوده اند!