یکی از تقسیم بندی های مهم افراد شاغل به اینگونه است که چنین آدم هایی را در یکی از سه گروه کارگر ساده، عنصرفنی یا نیروی متخصص قرار می دهند.

کارگر ساده به کسی گفته می شود که تخصص و مهارت خاصی ندارد و بدون آموزش و یا با آموزش بسیار کوتاه مدت، که می تواند حتی در چند دقیقه صورت گیرد، قادر است وظایف محوله را به نحو احسن به انجام برساند.

آن هایی که بارهای سنگین را در محل کار حمل می کنند و یا برای پرسنل چای تهیه و تدارک می بینند را می توان کارگر ساده محسوب نمود.

عنصر فنی به شخصی گفته می شود که یک دوره کوتاه مدت گذرانده و برای انجام کار به مهارت مورد نیاز دست پیدا کرده است.

تایپیست ها و راننده ها و لوله کش ها را می توان در این گروه قرار داد.

نیروی متخصص هم به کسی گفته می شود که تحصیلات دانشگاهی دارد و دست کم دو سال درس خوانده تا برای انجام فعالیت مرتبط با رشته تحصیلی حاضر و آماده گردد.

حق الزحمه و حقوق پرداختی شاغلین کاملا به اینکه ان ها در کدام گروه قرار گرفته باشند ربط پیدا می کند.

به عبارت دیگر، معمولا، کارگرهای ساده کمترین حقوق دریافتی را دارند و نیروهای متخصص بیش از عناصر فنی حق الزحمه دریافت می نمایند.

در کشور ایران اتفاق جالبی افتاده و آن این است که دانشگاه ها و مراکز آموزشی، مردم معمولی، فارغ التحصیلان دانشگاه ها و بازار کار متفق القول شده اند که "دانشگاه چیزی به آدم یاد نمی دهد"

به این ترتیب است که فارغ التحصیل دانشگاه یا مرکز آموزشی پس از فراغت از تحصیل، دوره های کوتاه آموزشی را طی کرده و یا دست به کار تهیه مدرک معتبر! می شود تا بتواند با حقوق یک کارگر ساده( حد اقل دریافتی) تحت عنوان نیروی متخصص مشغول کار گردد!

برای اینکه مطلب بهتر جا بیفتد اجازه دهید کمی در باره رشته "مهندسی بهداشت محیط"، که نسبت به آن اشراف کامل دارم، دست به قلم گردم.

فارغ التحصیلان این رشته مهندسی قبل از فراغت از تحصیل واحدهای مختلفی را پاس می کنند که از میان آن ها می توان به طراحی شبکه های جمع آوری فاضلاب، طراحی شبکه های توزیع آب، طراحی تصفیه خانه های فاضلاب، طراحی تصفیه خانه های آب، بهداشت مواد غذایی، بهداشت اماکن، کاربرد سموم، مبارزه با جوندگان و ناقلین بیماریزا و ... اشاره نمود.

با این حساب جالب است که مهندسین بهداشت محیطی که می خواهند سر از شرکت های مهندسین مشاور آب و فاضلاب در بیاورند دوره های کوتاه مدت آموزشی را طی کرده و طی آن ها طراحی شبکه های توزیع آب و شبکه های جمع آوری فاضلاب را فرا گرفته و یا سر از یادگیری طراحی تصفیه خانه در می آورند.

موضوع قطعا به شرکت های مهندسی، که کلاس بالاتری دارند، ربط پیدا نمی کند و شما اگر بخواهید مسئول فنی یک شرکت سمپاشی شوید باید با شرکت در آزمون و جواب دادن به سوالات ثابت کنید که واحدهای درسی کاربرد سموم و مبارزه با جوندگان و ناقلین بیماریزا را واقعا پاس کرده اید.

آن هایی که به عنوان ممیز در دفاتر خدمات سلامت مشغول کار می شوند هم شرایط بهتری ندارند، زیرا استخدام آن ها فقط پس از شرکت در آزمون تعیین صلاحیتی صورت می گیرد که شالوده و بن مایه سوالات آن را دروس دانشگاهی رشته بهداشت محیط تشکیل می دهد.

با این حساب، واقعا بیم آن می رود که بزودی ارزش و اهمیت  دانشنامه و مدرک رشته مهندسی بهداشت محیط دقیقا "هیچ" باشد.

شاید برخی از افراد بر آنچه توسط نگارنده قلمی گردیده خرده گرفته و اظهار نمایند که چون گاهی بین فراغت از تحصیل فارغ التحصیل و ورود او به بازار کار فاصله می افتد، دوره های کوتاه مدت "یادآوری" ابراز وجود کرده و گواهی نامه های معتبر در کنار مدارک دانشگاهی مشغول خود نمایی شده اند.

اگر واقعا اینطور است، آیا برای خود دانشگاه ها و مراکز آموزشی معتبر!؟ بهتر نبود که در عوض درج "..... هیچ ارزش دیگری ندارد" در مدارک دانش آموختگان، وابسته به درجا زدن یا پیشرفت علوم و فنون مختلف، گواهی نامه های فارغ التحصیلان را دارای تاریخ انقضایی که به مدارک اعتبار می بخشد نموده و به روز بودن آن هایی که درسشان تمام شده است را خود، مستند می نمودند؟