آقای رییس جمهور طرح "جوانی جمعیت" را ابلاغ فرموده اند. از آنطرف، مجلس محترم طرح جلوگیری از نگهداری حیوانات خانگی در واحدهای مسکونی را کلید زده است.

از شما چه پنهان! دو خبر فوق را که کنار هم قرار دادم ناخودآگاه به فکر زن و شوهرهایی افتادم که به دلیل اوضاع اسف بار معیشتی و اقتصادی و مالی مدام همانند سگ و گربه به جان هم می افتند و حیات دیگری را کوفت و زهر مار وی می سازند( دقت کنید که حتی با حذف فیزیکی "سگ" و "گربه" و "مار" از زندگی خانوارهای ایرانی، حضور معنوی آن ها در بعضی خانواده ها به شدت احساس خواهد شد)

دیده ها و شنیده هایی از این دست است که باعث می شود جوان ایرانی به شدت هراس ازدواج را داشته باشد و مصمم شود دور و بر تشکیل خانواده را برای همه عمر قلم بگیرد.

او واقعا حق دارد زیرا بعید است حاصل زوج شدن دو آدم بدبخت یک خانواده خوشبخت شده و با تولید و تولد بچه ها کارها بر اساس "هر آنکس که دندان دهد نان دهد" به خوبی هر چه تمامتر جلو برود.( کما اینکه در بسیاری خانواده ها نرفته است)

انسان برای تنهایی خلق نشده است و آدم هایی که مدت های مدید، تنهایی را تجربه می کنند به انواع و اقسام مشکلات جسمی و روحی مبتلا می شوند.

این روزها و با گسترش شبکه های اجتماعی مجازی، راهکار بسیاری از افراد تنها، پناه بردن به این وسایل ارتباط جمعی است.

با این حال، عده زیادی هستند که با تفاوت قائل شدن بین دنیای واقعی و واقعیت مجازی ترجیح می دهند همزیستی با یک موجود جاندار را در اوقات فراغت خویش تجربه نمایند.

بعضی آدم ها عاشق گل و گیاه هستند و خانه و آپارتمان خود را مملو از گل ها و گیاهان الوان و رنگارنگ ساخته اند.

این "عشق" گاهی وقت ها تا آن اندازه بالا می گیرد که پرورش دهنده بی خیال اسامی عام دست پرورده های خود شده و با احتساب آن ها به عنوان بچه های خود، روی گل ها و گیاهان اسامی خاص و منحصر به فرد می گذارد.

درست است که گل ها و گیاهان هم جان دارند، اما برخی از افراد جامعه آن ها را به عنوان جانداران درست و حسابی محسوب نکرده و ترجیح می دهند به جای دمخوری با آن ها به نگهداری سگ و گربه خانگی رو بیاورند.

با این حساب، بر خلاف تصور، نگهداری از حیوان خانگی بیش از آنکه نشات گرفته از پیروی از فرهنگ منحط غرب باشد و افرادی بخواهند مثلا بنا بر ایده "اگر دنبال یک رابطه عاطفی بی دردسر می گردی از یک سگ نگهداری کن!" شریک زندگی خویش را برگزینند، این نیاز پر کردن خلا تنهایی است که آدم های زیادی را به خرید یک موجود زنده می کشاند.

جدا از جوان هایی که امکان ازدواج ندارند، کهنسالان و پیرهایی هستند که چون شریک زندگی خود را در سنین بالا از دست داده اند امکان معرکه گیری در سر پیری و همسر گزینی را پاک از دست داده اند.

بسیاری از اینان در عوض ساکن شدن در خانه سالمندان و مصاحبت با آدم هایی مثل خودشان، با هزاران غم و اندوه و درد و مرض و ترس و وحشت، بهتر می بینند که این آخر عمری را در کنار یک گربه بی چشم و رو و یا یک سگ وفادار سپری نمایند!

در روانشناسی یک اصل مهم وجود دارد و آن این است که اگر شما به چیز یا کسی بی نهایت علاقه دارید و به دلایلی قادر نیستید آن چیز یا کس را مال خود نمایید، بهتر است عمر خود را با تاسف خوردن آنچه نمی توانید یا نتوانسته اید به دست آورید هدر ندهید و در عوض دنبال چیز یا کسی دیگر بگردید که هر چند کاملا با ایده آل ها و خواسته های شما جور در نمی آید، علاقه و میلی قابل توجه به آن نیز در وجود شما زبانه می کشد.

به عنوان مثال اگر شما علیرغم معلولیت شدید عاشق فوتبال هستید باید بدانید که "خواستن توانستن است" کار شما را راه نمی اندازد و گفتن "من حتما باید فوتبالیست شوم" فقط می تواند برای شما حسرت سال های طولانی هدر کرده را به ارمغان بیاورد.

در عوض، با فکر کردن به اینکه "شطرنج را هم دوست دارید" می توانید هم و غم خود را صرف آموزش حرفه ای شطرنج نموده و چه بسا با این کار بزودی خود را در عرصه بین المللی هم مطرح نمایید.

همین موضوع کاملا ساده باعث می شود که آن هایی که به هیچ وجه امکان ازدواج را ندارند یا اصلا دوست ندارند عامل بدبختی یکی غیر از خودشان هم باشند، دست به نگهداری حیوان خانگی بزنند. موضوع، در این باره، این نیست که آن ها از درک و فهم "سگ و گربه، همسر و بچه نمی شود" عاجز و ناتوان هستند؛ بلکه ماجرا فقط به اینکه آن ها مجبورند بین زندگی تک نفره و رسانیدن خیر به موجودی زبان بسته، که حال خود آدم را هم خوب می کند، یکی را برگزینند ربط پیدا می کند.

از طرفی، مجلس محترم که در راستای ابلاغ طرح جوانی جمعیت، دست به کار ممانعت از نگهداری حیوان خانگی و صیانت از فضای مجازی زده است بیشتر از هر چیز به این فکر می کند که با تنها سازی هر چه بیشتر آدم ها می تواند حوصله آن ها را به شدت سر برده و ایشان را وادار نماید در به در به جستجوی نیمه گمشده خود بپردازند.

آخر و عاقبت چنین ازدواج هایی، که از سر اجبار و اکراه صورت می گیرند، ناگفته پیداست. جدا از آن بسیار امکان دارد که مردمی که سگ و گربه های عزیز و دوست داشتنی خود را از دست می دهند و استفاده از فضای مجازی را هم نمی توانند جایگزین آن ها نمایند کاملا به این فکر بیفتند که در عوض ابتیاع حیوانات با سر و زبانی که همسایه ها از موجودیت آن ها بخوبی آگاه می شوند، حیوانات بی سر و زبان موجود در محفظه ای شیشه ای، که آکواریم، نام دارد را به خانه آورده و در هنگامه دلتنگی با مشاهده انواع و اقسام ماهی های زیبا و رنگارنگ و متنوع حسابی شاد شوند.

بنابراین، به صاحبان سگ و گربه که در فکر جایگزین حیوانات خانگی خود هستند پیشنهاد می شود تا زمانی که قیمت آکواریم و محتویات داخلی و خارجی آن سر به آسمان نزده و هنوز مجلس محترم طرح ممنوعیت نگهداری از ماهی را کلید نزده است، سری به حول و حوش نواب، اگر اشتباه نکنم، زده و خواب فروشندگانی که از سر کسادی بازار چشم ها را کاملا بسته اند را حسابی آشفته نمایند.