فقط خودمان را نبینیم!
در فیلم زیبای از کرخه تا راین سکانسی دیدنی وجود دارد. در این سکانس وقتی از مردی که بینایی خود را بدست آورده خواسته می شود که کمی هم "خودبینی" پیشه کند، جواب "یک عمر فقط خودم را دیده ام" را می دهد.
متاسفانه، بسیاری از ما ایرانی ها دچار خودبینی و خودشیفتگی و خودبزرگ بینی کاذب هستیم و همین موضوع است که باعث می شود در عرصه های مختلف هنری، ورزشی، سیاسی و اجتماعی مختلف حریفان و رقبا را ریز دیده و در مواجهه با آن ها واقعا کم بیاوریم.
شما در این باره کافی است به صحبت های سردار آزمون، یکی از بهترین بازیکنان تیم ملی ایران، توجه کنید تا گوشی چگونگی اوضاع دستتان بیاید. سردار آزمون در صحبت های خود به این نکته اشاره می کند که دیگر وقت آن رسیده که تیم ملی به صعود به جام جهانی اکتفا نکرده و به بالا رفتن از گروه خود به دور دوم رقابت های جام جهانی هم بیندیشد.
قطعا این صحبت از لحاظ انگیزشی ارزشی فوق العاده دارد و با بالا بردن روحیه بازیکنان می تواند آن ها را کاملا مهیای بازی ها و رقابت های بزرگ گرداند.
با این حال، آیا از لحاظ منطقی وقت صعود ما به دور دوم رقابت های جام جهانی رسیده است؟ نگارنده با قاطعیت پاسخ "خیر" را به این سوال می دهد.
در این باره باید گفت که درست است تیم ملی حال حاضر کشور مربی و بازیکنان خوبی دارد و هم در ارائه بازی های خوب و قابل قبول و هم در نتیجه گیری توانسته است نظر بیشتر مردم کشور را جلب کند، اما آیا واقعا بازیکنان ما در ردیف طراز اول های دنیا هستند و آیا ما با تیم های درجه یک و قدرتمند دنیا بازی کرده و توانایی های خود را در مواجهه با آن ها محک زده ایم؟
برترین بازیکنان حال حاضر ایران مهدی طارمی و سردار آزمون هستند که هیچکدام در لیگ های طراز اول دنیا بازی نمی کنند. به عبارت دیگر آن ها از خوب های لیگ های نه چندان معروف و معتبر به حساب می آیند.
از این نقطه نظر، قطعا تیم ملی ایران در هنگام داشتن علی کریمی و علی دایی و کریم باقری و مهدی مهدوی کیا شرایط به مراتب بهتری داشت، زیرا این ها از خوب ها و متوسط های لیگی بودند که از دل آن قهرمان چند باره جهان بیرون آمده بود.
درست است که روسیه تیم بدی نیست و پرتغال این روزها هم انصافا حرف هایی برای گفتن دارد؛ اما آیا لیگ این کشورها را می توان در قد و قواره لیگ های اسپانیا، ایتالیا، انگلستان، آلمان و فرانسه دانست و گفت که بازیکنان حاضر در آن ها به اندازه آن هایی که در معروفترین لیگ های دنیا بازی می کنند ساخته و پرداخته می شوند.
پرتغالی که خودش هم در صعود مستقیم به جام جهانی کم آورده و کارش به اما و اگر کشیده است چگونه می تواند دارای لیگی باشد که بازیکن ایرانی حاضر در آن برای این که "مارادونا وار" بتواند به تنهایی اسباب صعود ایران به دور دوم رقابت های جام جهانی را فراهم آورد، پرورش یابد؟
جالب این است که اصلا معلوم نیست که همه بهترین تیم های اروپایی در رقابت های جام جهانی قطر حاضر باشند؛ موضوعی که می تواند ششدانگ حواس تیم ملی ایران را جمع این کند که جز تیم های بزرگ و مطرحی که سال های سال حرف نخست را در عرصه فوتبال می زدند باید به شدت مراقب تیم های نوظهور و قدرتمندی که ممکن است تمام پیش بینی های دوره بعدی جام جهانی را به هم بزنند هم بود.
از این گذشته باید انصاف داده و پذیرفت که تیم ما حتی در عرصه آسیا با تیم های بزرگ و قدرتمند مصاف نداده تا عیار قدرت و توانایی آن محک جدی بخورد. ما در عرصه ملی، تا اینجای کار، فقط با یک تیم مطرح در عرصه آسیا به نام کره جنوبی مصاف داده ایم و اتفاقا تنها همین تیم بوده که توانسته نوار پیروزی های متوالی ما را پاره کرده و در تهران ازمان یک امتیاز بگیرد.
در عرصه باشگاهی اوضاع به مراتب بدتر بوده و پرسپولیس و استقلال، با ملی پوش های پر شمار، در برابر الهلال عربستان هیچ حرفی برای گفتن نداشته اند.( واقعا داشته اند؟)
قطعا، عیار تیم ملی را نباید مشابه عیار تیم های پرسپولیس و استقلال گرفت؛ به ویژه اینکه در تیم ملی ایران بیشتر بازیکنانی که حرف اول را می زنند لژیونر بوده و در باشگاه های دیگر سرزمین ها مشغول خودنمایی می باشند.
با این وجود، اگر به این نکته توجه کنیم که عربستان هم در دیگر گروه به خوبی ایران نتیجه گرفته است شاید بتوانیم بپذیریم که در طول سال های گذشته پیشرفت این تیم غرب آسیا از تیم ملی ایران، بیشتر هم بوده است.
با این حساب، اگر از همین حالا که صعود تیم ملی ایران به جام جهانی قطر تقریبا قطعی شده است در فکر این باشیم که بساط دیدارهای چند جانبه با تیم های آسیایی صعود کننده به جام جهانی قطر را مهیا نموده و اگر هم به دلایلی قادر به پذیرایی از تیم هایی نظیر بایرن مونیخ و بارسلونا و رئال مادرید و چلسی و پاری سن ژرمن و آث میلان و یوونتوس و انتر میلان و منچستریونایتد و لیور پول و خیلی از غول های دیگر نیستیم، به واسطه ارتباطات لژیونرهای خود دیدارهایی با تیم هایی امثال سن پترزبورگ و پورتو داشته باشیم، به جای آنکه فوری از ذوق حلیم توی دیگ بیفتیم می توانیم صبر و تامل پیشه کرده و فقط پس از اطلاع از نتایج کسب شده در چنین رویارویی هایی گز کرده پاره نماییم.
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.