اصطلاح "آب شیرین کن" اصطلاح غلطی است و به این دلیل بسیاری از خبرگان و متخصصین صنعت آب کشور ترجیح می دهند در عوض آن "نمکزدا" یا، بهتر، "املاح زدا" را مورد استفاده قرار دهند.

چرایی غلط بودن اصطلاح "آب شیرین کن" به این بر می گردد که در شیرین کردن آب نه تنها قند و شکر و امثال آن ها به مایه حیات افزوده نمی شود، بلکه نمک ها و املاح آب حذف شده و باعث می شوند عامل رفع عطش نسبت به شرایط پیشین خود کم و کسری های بیشتری داشته باشد.

اگر چنین است، چرا متخصصین و پژوهشگران صنعت آب سعی نمی کنند این اصطلاح غلط را تصحیح نموده و رسانه ها و عموم مردم را تشویق یا وادار نمایند از اصطلاح درست موجود استفاده نمایند؟

برخی در جواب سوال می گویند که چون "آب شیرین کن" در میان مردم جا افتاده و به اصطلاح "غلط مصطلح" است، خبرگان و اندیشمندان صنعت آب "چکارشان داری؟" و "بگذار راحت باشند" می گویند.

در این باب، در ابتدا باید بگویم که با "غلط مصطلح" مشکل اساسی دارم؛ زیرا استفاده از این ترکیب دو کلمه ای دقیقا به معنای این است که در عوض اینکه در بهره گیری از واژگان و لغات تخصصی خواص را پیشرو و عوام را پیرو بدانیم، ریش و قیچی و فرمان را در اختیار عوام داده و خواص را تنها یک سری دنباله رو محسوب نماییم.

اگر از دایره لغات و واژگان خارج شده و اعمال درست را کارهایی که بیشتری ها انجام می دهند و یا خیلی وقت است صورت می گیرد بدانیم خواهیم دید که سنگ روی سنگ بند نشده و اگر هم عقب رفت و پسرفتی در کار نباشد، پیشرفتی هم به وقوع نخواهد پیوست.

به عنوان مثال، فرض کنید که وارد محله یا شهر یا روستایی می شوید که در آنجا خبری از سرویس بهداشتی نیست و تمامی ساکنین از پشت درخت ها و خانه ها برای قضای حاجت استفاده می کنند. آیا در این حالت باید موضوع را جا افتاده در نظر گرفت و جهت همراهی با جماعت جهت تخلیه مثانه و روده و معده به جاها و فضاهای غیر مناسب این کار پناه برد؟ قطعا پاسخ این سوال منفی خواهد بود.

در مورد لغات و واژگان هم همین است و بر خبرگان و متخصصین امر فرض است که در صورت مواجهه با لغت و کلمه ای که به غلط انتخاب شده و استفاده از آن ممکن است موجبات گمراهی افراد را فراهم نماید، همت خویش را معطوف اینکه بهره گیری از واژه و کلمه درست را در جامعه جا بیندازند نمایند.

جدا از این موضوع، نگارنده اصلا فکر نمی کند که اشتباه و غلطی سهوی باعث موجودیت و جا افتادن " آب شیرین کن" شده باشد.

به عبارت دیگر، همانطور که مردم به "آرایش" بیش از "پیرایش" روی خوش نشان می دهند و عملیاتی که چیزی به آن ها اضافه می کند را به مراتب بیش از کارهایی که چیز یا چیزهایی ازشان می زداید دوست دارند، ابداع کنندگان "آب شیرین کن" نیز احتمالا می دانستند که این ترکیب، کارخانجات و تولید کنندگان قند و شکر را هم خوشحال اینکه برای تولیدات آن ها محل مصرف جدید پیدا شده است می نماید!

بر عکس این حالت، در استفاده از "املاح زدا" یا "نمکزدا" روی می داد؛ زیرا حتی اگر فرض کنیم که این موضوع به نگرانی های به حق زیست محیطی دامن نمی زد و شماری از استفاده کنندگان "آب شیرین کن" را به فکر "نمکش را چطور باید دفع کنیم تا مسئله دار نشود؟" فرو نمی برد، تولید کنندگان و استحصال کنندگان "نمک" را به واکنش منفی در برابر صنعت جدیدی که محصول جانبی برخاسته از آن می توانست رقیب جدی آن ها به حساب آمده و قیمت "ملح" را حسابی پایین بکشد می کشانید!