ما و تغییرات اقلیمی!
بعضی از کشورها تولید کننده اصلی گازهای گلخانه ای، که موجب تغییرات شدید اقلیمی می شوند، هستند.
در مقابل، سرزمین های زیادی هستند که از تولیدات فوق آسیب فراوان دیده و گرفتار تغییرات اقلیمی عجیب و غریب شده اند.
دو موضوع فوق باعث خشم و عصبانیت شدید سرزمین های آسیب دیده شده و آن ها را به بیان " درست نیست حالش را فقط شما ببرید و بدبختی ها و مصیبت هایش تنها گریبان ما را بگیرد" کشانیده است.
خوشبختانه، امروزه، آسیب های حاصله از تغییرات شدید اقلیمی دامان کشورهای تولید کننده اصلی گازهای گلخانه ای را هم گرفته است؛ امری که موجب شده آن ها جدا در فکر پیدا کردن راه چاره درست و حسابی و سریع الوقوع باشند.
ایران در این میان کشوری ویژه است؛ زیرا از طرفی از تولید کنندگان اصلی گازهای گلخانه ای محسوب می شود( 1.5 درصد گازهای گلخانه ای دنیا را ما تولید می کنیم) و از طرف دیگر با داشتن دمای هوای بالاتر از متوسط جهانی در برابر تغییرات اقلیمی از بسیاری جاهای دیگر دنیا آسیب پذیر تر می باشد( برای درک بهتر موضوع فرض کنید دمای طبیعی بدن شما 36 درجه است. قطعا در این صورت شما نگران یک درجه افزایش دما نخواهید بود. با این حال، اگر درجه حرارت طبیعی بدن شما 37 درجه باشد خوب می دانید که با یک درجه افزایش دما تب کرده و به بستر بیماری می افتید)
با این حساب، ایران به خاطر خودش هم شده باید دوستدار این باشد که از آخرین کنفرانس اقلیمی نتیجه خوبی حاصل شود و کشورهای تولید کننده اصلی گازهای گلخانه ای تعهد دهند تا سهم خود را از گرمایش جهانی تا جایی که می توانند کاهش دهند؛ چیزی که با عدم حضور و یا حضور کمرنگ سرزمین های در معرض خطر میسر نخواهد شد.
در دوره حسن روحانی و به ویژه با حضور کوتاه مدت کاوه مدنی، محیط زیستی ها به شدت امیدوار شده بودند که دغدغه های زیست محیطی مردم در دولت جدی گرفته شود.
این امید خیلی زود رنگ باخت و حتی در زمینه گازهای گلخانه ای، دولتی که تعهد کرده بود از تولیدات خود به میزان 4 درصد کم کند، عملا آن ها را به مقدار 2 درصد افزایش داد!
کلمه "امید" ناخودآگاه ما را به یاد درنایی می اندازد که این روزها، لابد به جهت تعطیلات، در کشور ما به سر می برد.
"امید" که به همراه" آرزو" از گروه درناها جدا شده بودند، سال ها، سالی یکبار، به ایران می آمدند و بر می گشتند. در این رفت و آمدها، متاسفانه، "آرزو" جان خود را از دست داد و "امید" را وادار کرد که سفرهای هر ساله را بی یار و یاور همیشگی و بی آنکه پای همسفری در کار باشد ادامه دهد.
محیط زیستی ها چندان امیدوار نیستند که دولت آقای رییسی دغدغه های زیست محیطی خیلی جدی داشته باشد. این ناامیدی از همان مناظره های انتخاباتی ریاست جمهوری کلید خورد؛ جایی که حتی یکی از نامزدها کوچکترین اشاره ای به معضلات و مشکلات زیست محیطی کشور نکرد و اعلام ننمود که برای حل و فصل آن ها برنامه دارد.
آقای رییسی، رییس جمهور، همانند دکتر محمود احمدی نژاد عاشق سفرهای استانی است. او این سفرها را برای این انجام می دهد که به مردم معمولی عملا نشان دهد که به شدت در فکر آن ها است و مسائل و مشکلات ایشان را موضوعات خانوادگی، که باید در اسرع وقت حل و فصل گردند، می داند.
این روزها، اما، سران بسیاری از کشورهای صنعتی و پیشرفته دنیا در عوض اینکه به اقصی نقاط کشور خود سفر کنند در کنفرانس اقلیمی گرد هم آمده اند؛ باشد تا با همراهی و همکاری هم راه چاره ای اساسی یافته و کره زمین را از مرگ زودرسی که دور از انتظار نیست وا رهانند.
امریکا، با روی کار آمدن دولت جدید، رویکردی دیگر در قبال تغییرات اقلیمی اختیار کرده است. این رویکرد جدید امید طرفداران و حامیان محیط زیست را زنده کرده و آن ها به شدت امیدوارند که سهم امریکا در تولید گازهای گلخانه ای، در سال های آتی و پیش رو، همانند دهه های پیشین نباشد.
چین هم چین سال های گذشته نیست. این کشور که بیشترین سهم را در تولید گازهای گلخانه ای دارد واقعا مایل است به استفاده از انرژی های نو و تجدید پذیر بهای بیشتری دهد و با استفاده هر چه کمتر از سوخت های فسیلی اجازه دهد که نسل آینده هم وجود خارجی داشته باشد.
ما، در کمال تاثر، در رده رییس جمهور نماینده ای به کنفرانس نفرستادیم و گذشته از آن، حتی مایل نشدیم هیچیک از وزرا را راهی مبارزه با تغییرات اقلیمی نماییم.
از کشور ما تنها رییس سازمان حفاظت محیط زیست قرار است خود را به کنفرانس برساند و با دیر رسیدن به جمع کاملا نشان دهد که کشور مطبوع و متبوع او کره زمین را هرگز به چشم "دهکده جهانی" نگاه نمی کند.
می گویند "آرزو بر جوانان عیب نیست" این گفته کاملا درست است؛ اما اگر جوانان این مرز و بوم بخوبی متوجه شوند که مسئولین و گردانندگان و اولیای امور کشور، اغلب قریب به اتفاق کارها و فعالیت های خود را تنها بر اساس "زندگی جنگ و دیگر هیچ" جلو برده و کوچکترین دغدغه ای بابت "اگر خورشید بمیرد" ندارند بیم آن می رود که آرزوی امروزه را هم به همراه امید پیشین بخوبی کفن کرده و در دل خاک گور قرار دهند!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.