جوانترها در خاطر ندارند، اما بزرگترها و ریش سپید کرده ها خوب می دانند که پیکان های قدیم( دست کم بعضی از آن ها) یک چراغ گرد سقفی داشتند که با چرخانیدن در جهت یا خلاف جهت عقربه های ساعت روشن و خاموش می شد و داخل خودرو را نورانی یا تاریک می نمود( دقیقا یادم نیست که وقتی چراغ را در جهت عقربه های ساعت می گرداندیم چراغ روشن می شد یا خاموش می گردید)

در این باب، خوب به خاطر دارم که یکبار که در روز روشن سوار اتومبیل سواری پیکان یک مسافر کش شدم، ناخودآگاه متوجه روشن بودن چراغ سقفی شده و "طفلک راننده یادش رفته چراغ را خاموش کند" را به دل راه دادم.

برای عدم ایجاد مزاحمت راسا دست به کار شده و قصد کردم با چرخانیدن چراغ، آن را خاموش نمایم.

چراغ چرخش کوچکی کرد و با دادن یک صدای "تلپ" در دامان من قرار گرفت( دقیقتر بخواهم صحبت کنم باید بگویم که روی شلوارم افتاد)

آن موقع بود که تازه متوجه خرابی چراغ گشتم و فهمیدم راننده نگون بخت عمدا مجبور بوده چراغ را در روز روشن هم روشن نگاه دارد.

برای ممانعت از اینکه ماجرا شر شود و شنونده عباراتی در مایه های "به تو چه ربطی داشت؟" و "بچه! مگه تو فضولی!؟" گردم، چراغ را به آهستگی و بی سر و صدا برداشته و با قرار دادن آن در سر جای قبلی، چرخش کوچکی به آن دادم.

خوشبختانه، نسخه، افاقه کرد و چراغ با واقع شدن در سر جای قبلی دوباره روشن گردید و همچنان هم روشن ماند.

چند روز پیش که برای قدم زنی به باغ ایرانی رفته بودم، یاد و خاطره بالا را مجددا گرامی داشتم!

ماجرا اینطور بود که وفق عادت همیشگی به سراغ شیر آبی که باز مانده بود رفتم تا با بستن آن، از هدرروی آب ممانعت به عمل آورم.

متاسفانه، این بار موفق به انجام این مهم نشدم و با بستن آب، میزان هدرروی آب را بیشتر دیدم.

در حالی که کاملا دستپاچه شده بودم و بیم آن می رفت که با یک خرابکاری درست و حسابی کار دست خودم و مسئولین و گردانندگان پارک بدهم موفق شدم شیر را تا مقدار قبلی بسته و اجازه دهم که فقط به اندازه سابق هدرروی داشته باشد.

شیرهای خراب بسیاری از پارک ها و فضاهای سبز نشان دهنده این هستند که، متاسفانه، ما حتی در مواردی که درست سرمایه گذاری می کنیم و ساخت و ساز را به نحو احسن جلو می بریم، بهره برداری ضعیف داریم و باعث می شویم یک سازه 2 ساله به اندازه یک ساختمان قدیمی و کهنه 10-12 ساله، فرسوده به نظر برسد.

بهره برداری ضعیف، قطعا، فقط به عدم نظارت و بازرسی های مرتب و دوره ای ربط پیدا نمی کند و به اینکه در هنگام اجرا موضوع بهره برداری مورد توجه جدی قرار نگرفته است هم مربوط می شود.

به عنوان نمونه، حتی اگر مسئولین پارک ها و فضاهای سبز کس یا کسانی را مامور بررسی های دوره ای شیرها کرده و از آن ها بخواهند که خرابی شیرها را گزارش دهند، مامورین، هم در هنگام بررسی دچار مشکل شده و نزد خود "کدام را دیده ام و کدامیک مانده است؟" می گویند و هم، در هنگام گزارش خرابی، "چطور آدرس بدهم که پیدایش کنند؟" را به مخیله راه می دهند.

چاره کار شماره گذاری ساده شیرهاست و استفاده از یک چک لیست ساده که در آن جلو شماره شیرها، وضعیت آن ها از لحاظ درست و خراب بودن هم درج شده باشد.

مقامات بالا براحتی می توانند با مشاهده چک لیست ها سراغ تعمیرکارها فرستاده و براحتی از آن ها بخواهند که مثلا به موضوع خرابی شیرهای شماره... و ... ورود پیدا نمایند.

وجود نقشه فضاهای سبز و پارک ها و تعیین موقعیت شیرها، با شماره، در آن ها به تعمیرکار کمک خواهد کرد که به سادگی محل شیرهای معیوب را یافته و هدرروی آب را در اسرع وقت کاهش دهد.

شماره گذاری، حتی، به هموطنان مسئولیت پذیر هم کمک می کند تا در هنگام مشاهده خرابی راسا دست به کار نشده و موضوع را به مسئولین و اولیای امور به سادگی گزارش نمایند( شماره تماس مسئولین ذیربط هم باید در اختیار بهره مندان از پارک ها و فضاهای سبز قرار گیرد)

پ ن: در سال هایی که کار ممیزی بهداشتی انجام می دادم، یکی از واحدهای صنفی مرتبط با مقوله غذا را وادار نمودم یخچال های خود را شماره گذاری نماید.

وقتی برای بازرسی بعدی سراغ او رفتم مشاهده نمودم که حرف گوش کن بوده و کلیه یخچال ها را دارای شماره نموده است.

هنگامی که با خنده، "از دست من که ناراضی نیستی؟" گفتم، جواب دلشاد کن زیر را دشت کردم:

"نه آقای مهندس! خیلی هم بهتر شد! دست کمش این است که وقتی مشتری سراغ چیزی را می گیرد راحت تر آدرس می دهیم و مثلا به او از یخچال شماره 3 بردار می گوییم"