قرار بود به همه سربازها واکسن تزریق شود. برخی از سربازها از تزریق واکسن می ترسیدند و بنابراین سعی می کردند خودشان را در هفت سوراخ پنهان نمایند تا عملیات واکسن زنی خاتمه یافته و کلیه عوامل تزریق از پایگاه خارج شوند.

اعضای کادر، هر طور شده، آن ها را گیر آورده و با ادای "آدم گنده که از واکسن نمی ترسد" مورد شماتت و سرزنش جدی قرار دادند.

با این حال، هنگامی که نوبت تزریق واکسن به اعضای کادر رسید، مشابه ماجرای بالا رقم خورد و اتفاق قدیم دوباره خودنمایی نمود!

در هنگام واکسیناسیون، به یکباره، فرمانده پایگاه، نیست، نه نابود، شد! اطرافیان و رفقای گرمابه و گلستان فرمانده، که از ویژگی های اخلاقی و رفتاری او اطلاعات موثق داشتند، "بس که از آمپول می ترسد"، را در باره او، زیر لب، زمزمه کردند.

متاسفانه، زمزمه ها و صحبت های درگوشی آن ها به بیرون درز کرد و همه اهالی پایگاه را متوجه ماجرا نمود. بعد از آن بود که کسی دیگری را، هر چقدر هم گنده بود، بابت هراس از آمپول مورد سرزنش و استهزا قرار نداد!

در خبرها آمده که یک چهارم ایرانی ها دچار واکسن هراسی بوده و سعی دارند تن به تزریق واکسن کرونا ندهند.

انصافا باید پذیرفت که ترس از تزریق واکسن چیز عجیب و غریبی نیست و یک انسان نرمال باید هم هراس اینکه یک چیز نوک تیز در بدنش فرو کرده و از طریق آن یک مایع ناشناخته وارد وجود نازنینش نمایند را داشته باشد.

برای اینکه مطلب بهتر جا بیفتد سعی کنید یک سوزن ته گرد وارد پوست بدن خود، جایی که واکسن می زنند، کرده و یا با یک تیغ تیز موکت بری یک جراحت مختصر در بدن ایجاد نمایید.

اگر نگران عفونت هستید می توانید در ابتدا به کمک شعله گاز یا الکل اقدام به ضد عفونی وسایل تیز و برنده مورد اشاره کرده و بعد کار خود را پیش ببرید!

در مورد مایع ناشناخته هم می شود ماجرا را به صورتی دیگر تست نمود.

وارد جنگل شده و با گاز زدن یک میوه ناشناخته، محتویات آن را نوش جان نمایید!

معلوم است که این کار را نخواهید کرد؛ زیرا جدا از آنکه احتمال سمی بودن میوه را می دهید، بیم آن را دارید که میوه با خصوصیات بدنی شما ناسازگار بوده و دل و روده تان را کاملا به هم بریزد.

با این حساب است که تن دادن به واکسیناسیون بیش از هر چیز زاده اعتماد آدمهاست: اعتماد به روند تولید واکسن، اعتماد به کسی که واکسن را تزریق می کند، اعتماد به اینکه واکسن واقعا از بروز بیماری پیشگیری می کند و اعتماد به اینکه واکسن عوارض ندارد یا کم دارد.

متاسفانه، در کشور ما در هر 4 مقوله بالا شک و شبهه جدی وجود داشته و دارد و همین امر باعث شده واکسن هراسی ما ایرانی ها از بسیاری مردمان دیگر بیشتر شود.

واکسن هایی که در حال حاضر در کشور تزریق می شوند، بیشتر، سینوفارم چین و کووبرکت ایران هستند.

نیاز به گفتن ندارد که تا قبل از قضیه کرونا هم گروه کثیری از مردم سرزمین ما نسبت به تولیدات چین نظر خوبی نداشتند و به همین دلیل بسیاری از افراد در محاورات روزمره خود سعی می کردند در میانه دو کلمه "جنس" و "چینی" یک "بنجل" هم قرار دهند.

در مورد تولید واکسن ایرانی هم ماجراها به گونه ای جلو رفت که اعتماد بسیاری از مردم نسبت به اثربخشی و کارآیی واکسن را کاملا خدشه دار نمود.

مسئولین و متولیان امر در بدو کار، "حتما می سازیم" گفتند؛ اما در عمل کار تولید را از 6، 7 راه مختلف جلو بردند تا بلکه یکی از آن ها مثمر ثمر واقع شده و واقعا به تولید واکسن بینجامد.

از سوی دیگر، کار واکسن سازی ما از دیگر کشورها عقب افتاد؛ این موضوع باعث شد متولیان امر بی خیال اخذ تاییدیه سازمان بهداشت جهانی شده و برای لاپوشانی این موضوع، " بسیاری از کشورهای جهان برای خرید واکسن ایرانی صف کشیده اند" را آویزه گوش های مردم داخل کشور کنند؛ باشد تا ایشان مستحضر اینکه "مراقب نباشید، خارجی ها نوبتتان را خواهند گرفت" گشته و از همین حالا سبد یا زنبیل خود را در صف انتظار قرار دهند!

تعقیب نتایج انتخابات ریاست جمهوری امریکا توسط مردم و تمسخر و استهزای ایالتی که در شمارش آرا از بقیه عقب افتاده بود کار را برای دست اندرکاران تولید واکسن سخت تر نمود و آن ها را به شدت در هراس این موضوع که نکند کار واکسیناسیون همه دنیا تمام شود و ما هنوز اندر خم کوچه تولید واکسن باشیم فرو برد.

خبرگان نیک می دانند که هراس و ترس از عدم تامین به موقع یک کالا یا جنس، که مردم به شدت متقاضی و خواهان آن هستند، چه بلایی سر تولید کنندگان می آورد و چگونه می تواند کمیت و کیفیت "خواسته" را متاثر از خود نماید. به همین علت شد؛ آنچه نباید می شد!

از طرف دیگر، معمولا افراد تحصیلکرده ای کار خود را خوب انجام می دهند که به شغل خود علاقه داشته باشند.علاقه به شغل آدم های تحصیلکرده از دوست داشتن رشته تحصیلی نشات می گیرد و کمتر کسی پیدا می شود که بی علاقه درس خوانده باشد، اما عاشقانه کار خود را دوست بدارد؛ الا اینکه در رشته تحصیلی مشغول فعالیت نباشد.

در کشور ما، کنکور سراسری یک "علاقه کش" به تمام معنی است و عموما جوری آدم ها را دست چین می کند که بیشتری ها بدون کوچکترین عشق و علاقه ای ادامه تحصیل می دهند.

بدی وضعیت معیشت و اوضاع بد اقتصادی و توصیه مشفقانه بیشتر افراد جامعه به دیگران، "فقط کلاه خودت را سفت بچسب"، باعث شده کسری اعتماد به آن هایی که در کار تزریق واکسن هستند هم موجودیت داشته باشد و روندگان به مراکز واکسیناسیون با استماع چیزهایی از قبیل "ببین چی می زند؟"، " ببین چقدر می زند؟" و "ببین اصلا می زند؟" حواس خود را کاملا جمع نمایند.

اطلاع از اثر بخشی و کارآیی واکسن ها را هم باید در دیدگاه منفی برخی از افراد جامعه نسبت به واکسیناسیون دخیل دانست. اینکه مسئولین و دست اندرکاران می گویند پس از تزریق نوبت دوم هم باید پروتکل های بهداشتی دقیقا رعایت شده و ضمن ایجاد فاصله گذاری اجتماعی؛ شستشوی مرتب دست ها با آب و صابون و استفاده از ماسک کماکان در دستور کار واکسینه شده ها قرار گیرد، هم بسیاری از مردم را با این سوال که این چطور واکسنی است که هیچ کدام از محدودیت ها را محدودتر نمی کند رو برو ساخته و آن ها را نسبت به قدرت واکسن در مبارزه با ویروس بی اعتماد یا کم اعتقاد می سازد.

درز خبرها یا شایعاتی از قبیل "تزریق واکسن درجه دو چینی" و " مرگ و میر بسیار بیشتر واکسینه شده ها در ایران نسبت به متوسط جهانی" مزید علت شده و موجب گردیده برخی از افراد جامعه ما عطای تزریق واکسن را به لقای آن ببخشند.

عوارض واکسن، از جمله لخته شدن خون، نیز از چیزهایی بود که بسیاری از مردم را نگران کرده و آن ها را به یاری گرفتن از یار و همراه همیشگی، گوگل، سوق داد.

اعلام آمار و اطلاعات مرگ و میرها در اثر کرونا، که بی توجه به اینکه دیگر چیزها هم آدم ها را می کشند صورت گرفت، نیز به گونه ای پیش رفت که بسیاری از مردم در فکر "فقط کرونا آدم می کشد" فرو رفتند. در کنار این عده بودند انسان هایی که واکسن را اکسیر شفا بخش دیده و " واکسن بزنی تا ابد زنده می مانی" را به اطلاع دوست و آشنا برسانند. اینگونه بود که شماری از آدم هایی که عزیزان خود را در اثر مقوله ای که هیچ ربطی به کرونا ندارد از دست دادند گناه را گردن واکسنی که قرار بود هر شر و بدی را از وجود آن ها و عزیزانشان دفع کند انداخته و مجاب گشتند تا در جهت تلافی، به هر کسی که می رسند، "واکسن نزده بود نمی مرد" بگویند.

با این حساب، در مقوله واکسن هراسی ما ایرانی ها نباید تنها ترس از "یک جسم نوک تیز" و "آمپول" را مورد توجه قرار داده و در جهت مقابله با آن به بیاناتی در مایه های "آدم گنده که از واکسن نمی ترسد" روی خوش نشان داد. شما عوامل ترس را از بین ببرید؛ خود ترس هم خود به خود زائل می شود. غیر از این است؟