از دیجی کالا خوشم می آمد که پس از تحویل هر جنس از مشتری نظرخواهی می کرد و "آیا از خریدتان راضی هستید؟" را می پرسید.

در پاسخ، همیشه، "راضی هستم" می گفتم تا اینکه ماجرای سفارش کفش پیش آمد.

کفش ها، متاسفانه، آنطور که دوست داشتم از آب در نیامدند و ضمن آنکه رنگ بعضی از آنها با آنچه در سایت بود همخوانی نداشت، سایز شماری از پاپوش ها( یک عالمه کفش سفارش داده بودم؛ البته نه در یک دفعه) آنگونه که بتوانند مورد استفاده قرار گیرند نبود.

انصافا باید گفت که خرید کفش از راه نزدیک، مغازه کفش فروشی، هم چندان راحت نیست و در حالی که بسیاری از ما بر مبنای "جا باز می کند" و "کاملا اندازه تان است" مغازه دار، که گاهی هر استاد روانشناسی باید حسابی از او درس بگیرد، خریدهای خود را صورت می دهیم، یعنی تا قبل از ماجرای کرونا صورت می دادیم، یک ماه نشده متوجه زدن درست و حسابی کفش شده و مجبوریم بین دو گزینه "دور انداختن کفش قدیم!؟ و خرید کفش نو" و "تا کردن با جوراب ها و پشت پاهای خونی" دست به انتخاب بزنیم.

با این حساب بود که علیرغم اینکه در مورد کفش های خریداری شده، "از خرید خود راضی نیستم" را به نظر دیجی کالا رسانیدم، "خیلی هم مقصر نیستند" را راهی دل نموده و مصمم نشدم دور خرید از دیجی کالا را برای همیشه قلم بگیرم.

چند روز پیش ماجرا کاملا فرق کرد و شلوار راحتی، که همسر گرامی در روز تولد( 23 مرداد) برایم خریداری کرده بود، در هنگام بالاکشی، به قصد اینکه هیچ جای بدنم در معرض رویت قرار نگیرد، براحتی جر خورد و خیال مرا تخت این کرد که نمی خواهد نگران اینکه چطور شلوار را بشویم باشم( اصلا کار به شستشوی نخست هم نکشید!)

همه ما خوب می دانیم که یکی از ویژگی های یک محصول خوب "دوام" و "ماندگاری" بالا هست و به ظاهر دیجی کالا باید کارشناسانی داشته باشد که او را مستحضر اینکه نظر سنجی برخی کالاها لازم نیست خیلی فوری- فوتی صورت گیرد، نمایند.

لذا، اگر دیجی کالا نمی خواهد مشتری مداری را بصورت صوری انجام دهد و واقعا مایل است بداند مشتری ها از ابتیاع کالاها راضی هستند یا نه، می بایست در نظر سنجی های خود تجدید نظر اساسی صورت داده و در کنار "از خرید خود راضی هستید؟"، " هنوز هم از خرید خود راضی هستید؟"، که هر چند ماه یکبار تکرار می شود، را هم بگنجاند.

البته، انصافا همه تقصیرها را هم نمی شود متوجه دیجی کالا دانست و در سرزمین ما که مسائل اقتصادی و فرهنگی با هم اختلاطی چشمگیر یافته اند بیشتر آدم هایی که کلاه سرشان می رود مصمم می گردند بی آنکه خم به ابرو بیاورند، کلاه بر سر رفته را با کلاهی که سر یک نفر سوم می گذارند تلافی کرده و با دامن زدن به چرخه خرید و فروش معیوب، مالباختگی خود را با مال بردگی، یک جوری یر به یر نمایند.( در غیر این صورت، واقعا، شاید از گرسنگی بمیرند)

این امر باعث می شود اوضاع و احوال اقتصادی آن هایی که برای شخصیت خود شان و ارزش چشمگیر قائل بوده و هیچ توهینی را بر نمی تابند به مراتب بدتر از کسانی که به اصطلاح "فحش خور ملس" دارند، باشد؛ چرا که گروه دوم همیشه عادت کرده اند درآمد اقتصادی خود را در یک کفه ترازو گذاشته و با قرار دادن بد و بیراه ها و کلمات زشت و رکیک دشت کرده از مشتری ها؛ که  از انداختن جنس گران، کم کیفیت یا متفاوت با تقاضای خریدار نشات گرفته اند، در کفه دیگر ترازو، "می صرفد" بگویند.

در فیلمی که در زمان آقای خاتمی به نمایش در آمده بود و به بهترین وجه ممکن از فضای باز سیاسی پیش آمده بهره می برد عبارت معروف "چه می شود اگر همه از هم بدزدند" خودنمایی می کرد.

ظاهرا امروز آن روز است و در سال سقوط دو هزار و اندی، سال آخر الزمان، در کشور ما، همه دارند از هم می دزدند!