اگر خاطرتان باشد، وزیر محترم بهداشت، زمانی، در پاسخ به "امکان تست یک واکسن خارجی روی مردم ایران" فرمودند که "ما اجازه نمی دهیم مردم ما موش آزمایشگاهی کشورهای دیگر شوند"

نتیجه این فرموده این شد که یک کشور دیگر اجازه موش آزمایشگاهی شدن مردم خود را داد و همان کشور هم از برکات دریافت واکسن مجانی بهره مند گردید.

اینک، نادرستی فرموده وزیر بهداشت بر همگان روشن شده است؛ اما، انصافا، همان موقع بر زبان آمدن این سخن هم آن هایی که خوب تربیت شده بودند متوجه گشتند که حرف جناب دکتر نمکی تا کدامین حد بی پایه و اساس می باشد.

برای درک بهتر مطلب اجازه بدهید که همان موش آزمایشگاهی را مورد توجه ویژه قرار دهیم.

اگر موش ها را به دو دسته آزمایشگاهی و غیر آزمایشگاهی تقسیم کنیم، بخوبی متوجه می شویم که موش های غیر آزمایشگاهی آن هایی هستند که می خورند و می خوابند و جفتگیری می کنند و به محصولات و اموال و دارایی های مردم خسارت جدی وارد می کنند.

درست است که موش های آزمایشگاهی هم وفق ژنتیک خود بسیاری از همین کارها را می کنند، اما در عوض ایجاد خسارت و آسیب به مردم، به ویژه کشاورزان، در جهت پیشرفت علم مورد استفاده واقع می شوند.

با این حساب، اگر آدم ها انصاف داشته باشند باید به همان اندازه که خود را مدیون محققین و دانشمندانی که شب و روز در آزمایشگاه ها و مراکز تحقیقاتی کار می کنند تا عامل یک بیماری را شناسایی کرده و یا راه درمان و علاج یک مرض را پیدا کنند می دانند، برای موش های آزمایشگاهی که خود را به رایگان در اختیار آدم ها گذاشته اند تا در راه پیشرفت دانش هر کاری دوست دارند با آن ها بکنند هم ارزش درست و حسابی قائل شوند.

آدم ها هم هینطور هستند؛ یعنی در کنار افرادی که فقط می خورند و می خوابند و زاد و ولد می کنند و برایشان اصلا و ابدا مهم نیست که چه بلایی سر دیگر انسان های جامعه می اید،  اشخاصی هم پیدا می شوند که جدا از انجام کارهایی که بقیه می کنند برای سرنوشت هم نوعان خود هم ارزش قائل شده و هنگامی که یک دارو یا درمان قبل از اخذ مجوز جهت مصرف عمومی لازم است روی برخی افراد تست شود، به راحتی آب خوردن "روی من آزمایش کنید!" می گویند.

سوال این است که باید اینجور آدم ها را به دیده تحقیر و سرزنش نگاه کرد یا برای ایشان منتهای ارزش و احترام را قائل شد؟

بیشتری ها خوب می دانند که آدم هایی که فقط خودشان را دوست دارند و هر کار انجام می دهند در راستای حفظ منافع خویشتن است، در تمامی جوامع تحت عنوان "از خود راضی"، "خودخواه" و " از خود متشکر" شناخته می شوند.

افرادی که پای را فراتر گذاشته و جدا از خود، خانواده را هم دوست دارند از لحاظ اجتماع ارزشی بیشتر داشته و در باره شان "خیرش به 4 تا دور و بری هم می رسد" گفته می شود.

آن هایی که دایره علائق خود را وسیعتر نموده و فامیل و دوست و آشنا را هم دوست دارند، طبعا، از دو دسته قبل ارزش و اهمیتی بیشتر دارند.

شاید شما هم انسان های شریفی را بشناسید که سالهاست شهر و دیار محل زاده شدن را ترک گفته و به اجبار روزگار در جایی دیگر ساکن هستند.

این آدم ها هنوز دلشان برای محل تولد خود تپیده و هیچ فرصتی را برای ذکر خیر از جایی که در آن به دنیا آمده اند از دست نمی دهند. از این بالاتر، گاه که امکان آن را پیدا می کنند سعی و همت والا به خرج می دهند تا اسباب توسعه و ترقی زادگاه خود را، به بهترین شکل ممکن، فراهم نمایند.

اینگونه افراد، قطعا، آدم های ویژه ای هستند و باید در کمال احترام تحویل گرفته شوند.

در حالی که در بسیاری نقاط کشور دعوای ترک و لر و کرد و بلوچ و شیرازی و اصفهانی و رشتی و قزوینی و .... در جریان است و خیلی از مردم کشور ما در فکر " به آن یکی زیاد رسیده که من آه در بساط ندارم" هستند، آدم هایی هم در بین ما پیدا می شوند که از صمیم قلب " ما همه ایرونی هستیم" گفته و " همه جای ایران سرای من است" را با تمام وجود باور دارند.

اینجور آدم ها هستند که به حق باید میهن پرست واقعی شناخته شوند و در هر جای کشور جایگاه ویژه داشته باشند.

بالاتر از میهن هم داریم؟ معلوم است که داریم! بعضی افراد جامعه دارای شخصیت جهانی هستند و برای طفل بیگناهی که در افریقا جان خود را در اثر بی آبی از دست می دهد به اندازه یک بچه هموطن که در یکی از روستاهای کشور به علت عدم دسترسی به آب سالم و بهداشتی تلف می شود، از شدت تالم و تاثر، زار می زنند.

این عده بیش از آنکه محل زندگی خود را یک کشور ببینند، جهان را به چشم دهکده ای که همه آدم های دنیا را در خود جای داده است مشاهده نموده و در فکر اینکه باید برای تمامی مردم جهان فکری کرد هستند.

کرونا نشان داد که چقدر جهان این ایده را کم دارد و اگر این گروه افراد آخری بیشتر و بیشتر بودند تا چه اندازه راحت تر می توانستیم از شر کرونا رها گردیم.

در جهانی که بزرگترین و معضل ترین مشکلات آن به محیط زیست ربط پیدا می کند و گازهای گلخانه ای تولیدی یک کشور، سرزمین دیگر را با بحران جدی روبرو می سازد و در دنیایی که یک کشور می تواند روی آب های داخلی خود سد بزند و بدین وسیله منابع حیات سرزمین همسایه را قطع کند و در کره ای که یک ویروس کوچولو تنها به اینکه به جان مردم یک سرزمین بیفتد بسنده نکرده و در برابر استهزا و تمسخر سایرین، "صبر کنید! حساب تک تکتان را خواهم رسید" می گوید، مگر می شود فقط به سرزمین خود اندیشید و بی فکر کردن به بلاهایی که می تواند توسط دیگران نازل شود و یا داروها و درمان هایی که در سرزمین های همسایه یا دوردست تهیه و شناسایی می شوند روزگار خوشی را سپری کرده و "ما کار خودمان را بلدیم" گفت؟

با این حساب است که حتی در قضیه کرونا، بها دادن به همکاری های جهانی و دست یاری دراز نمودن به طرف همه مردمان جهان، توسط همه کشورها، از هر قرنطینه سفت و سختی ارزشمندتر بوده و بهتر می توانست تمامی مردم دنیا را از شر ویروسی که جهش های توقف ناپذیر دارد رها نماید.

از قدیم گفته اند: "برای کسی بمیر که برایت تب کند" انصافا ما در طی چهل سال گذشته چقدر برای مردم دنیا تب کرده ایم که انتظار داریم آن ها خود را بکشند، اما واکسن و دارو و اکسیژن و تخت مورد نیاز مردم ایران زمین را، به مقدار کافی و قبل از آنکه دیر شود، به دستانی که هر کمکی را پس می زنند برسانند!