اشتغالزایی!؟ ممکن است!
- چطوری؟
- خوبم
- از کارت راضی هستی؟
- ولش کردم!
- خدا مرگم بدهد! کار به آن خوبی؟! چرا؟!
- کار بهتر پیدا کردم.
- چرا به من نگفتی؟ نمی دانستی شش ماه است دنبال کار می گردم؟
- یادم نبود.
از مکالمه های اینچنینی در زندگی ما ایرانی ها کم پیدا نمی شود؛ مکالمه هایی که کاملا بیانگر این است که پیدا نکردن شغل مناسب فقط به نبودن آن ربط ندارد و به اینکه فرد در زمان یا مکان نامناسب، شاید هم هر دو، دنبال کار می گردد ربط پیدا می کند.
اجازه دهید در این باب به یک تجربه دم دستی هم اشاره نمایم.
دوستی تماس گرفته و گفت که یکی از همکاران او استعفا داده و در یک شرکت مهندسی دنبال کار می گردد. بعد هم توضیح "سال ها کار طراحی تصفیه خانه های آب و فاضلاب را انجام داده است" را داده و از من خواست که اگر می توانم مساعدتی نمایم.
در جواب گفتم که فعلا نمی توانم کاری کنم، اما شنیده هایم حکایت از آن دارد که همکاری که کار طراحی تصفیه خانه های آب و فاضلاب شرکت ما را انجام می دهد در دو سه روز آینده استعفا خواهد داد.
بعد هم توضیح دادم که با شناختی که از آقای مدیر عامل دارم می دانم که او جای خالی هیچکس را نمی تواند به مدت طولانی تحمل کند و آن را در اسرع وقت پر خواهد کرد.
در ادامه "فعلا دست نگه دارد" گفته و " هر موقع تماس گرفتم بیاید" را قید کردم.
خوشبختانه، شنیده هایم درست از آب در آمد و همکار مورد اشاره چند روز بعد شرکت را، برای همیشه، ترک گفت.
تماس گرفته و پس از بیان "وقتش است. فردا تشریف بیاورد" گوشی را گذاشتم.
صبح روز بعد، متقاضی تشریف آورد و از پس فردای دریافت خبر موثق همکار جدید ما گردید.
با این مقدمه، برای لحظه ای به این موضوع بیندیشید که مجلس محترم قانونی را به تصویب برساند که وفق آن همه دانشکده های کشور ملزم باشند از زمان فارغ التحصیلی دانشجویان تا 30 سال بعد فعالیت های شغلی ایشان را رصد کرده و هر سه ماه یکبار از موضوعاتی از قبیل "سر کار می روند یا بیکارند"، " شغل مرتبط با رشته تحصیلی دارند یا ندارند"، " چقدر حقوق ماهانه دریافت می دارند؟"، "از کار خود راضی هستند یا نه" و "درس هایی که پاس کرده اند مکفی بوده یا نیاز به تدریس نحوه کار با نرم افزارهای جدید، افزودن واحدهای تازه به دیگر واحدها و یا تغییر و تجدید نظر در مفاد درسی وجود دارد" کسب اطلاع نمایند.( در حالی که در بسیاری کشورهای دنیا دانشکده ها پیشرو هستند و صنعت آن ها را تعقیب می کند، در سرزمین ما صنعت جلو دار بوده و دانشکده گاه حتی با تاخیر چند ساله هم به صنعت نمی رسد!)
مسلم است که در چنین حالی بازار کار تکان خوبی خواهد خورد و نه تنها دانشکده ها با کسب اطلاع فوری از مکان های خالی شده، فارغ التحصیلان بیکار خود را قادر می سازند به سرعت کار پیدا کنند، بلکه روز به روز از تعداد آن هایی که در غیر از رشته تحصیلی خود به کار اشتغال دارند هم کاسته می گردد.
این امر کیفیت انجام کار در کشور را هم بهبود خواهد بخشید، زیرا دانشکده ای که به اعتبار خود اهمیت می دهد در وهله اول دانش آموخته هایی را در جریان موجود شدن امکان کار قرار می دهد که بیش از دیگران به درس و مشق اهمیت داده و امکان اینکه آبرویی برای محل تحصیل باقی نگذارد نمی تواند خیلی زیاد باشد.
از این گذشته، دانشکده با رصد کردن شرایط کاری فارغ التحصیلان خود از کم و کسری های آموزشی هم سر در آورده و موجبات اینکه در محیط های کاری عباراتی در مایه های "پس در دانشکده به شما چه چیز یاد داده اند؟ اصلا چیزی هم یاد داده اند؟" کمتر بر زبان آورده شود را فراهم می کند.
حتی اگر ملزم کردن همه دانشکده ها به دسترسی و کلاسه بندی اطلاعات فوق، به دلیل داشتن بار مالی!؟، ممکن نباشد می توان با انجام تمهیداتی، برای دانشکده هایی که انجام این کارها را صورت می دهند پاداش و جایزه و یا بودجه ویژه در نظر گرفت و کاری کرد که برای کلیه دانشکده ها صورت دادن اینجور فعالیت ها صرفه اقتصادی هم داشته باشد. شما چه فکر می کنید؟
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.