واکسیناسیون سرسری، سراسری یا حداکثری!؟
جناب آقای رییسی فرموده اند که برای واکسیناسیون حداکثری برنامه هایی دارند. نامبرده در دنباله این سخن، یا پیش از آن، اظهار داشته اند که تا جایی که ممکن است از واکسن ایرانی بهره خواهند گرفت و کم و کسری ها را با واکسن معتبر خارجی جبران خواهند کرد.
از شما چه پنهان! از نظر نگارنده به دو دلیل از این سخنان بوی خوبی به مشام نمی رسد.
نکته اول این است که اگر آدم ها را به دو دسته تقسیم کرده و گروه اول را آن هایی بنامیم که واضح و شفاف سخن می گویند، دسته دوم در شمار افرادی واقع خواهند شد که در بیانات خود به اظهار نظرهای کلی بسنده می نمایند.
هر چقدر آن هایی که دقیق، واضح و شفاف حرف می زنند بهره مندان از خدمات و تولیدات خود را قادر می سازند مطالبه گر باشند، کسانی که کلی حرف می زنند برای خود راه در رو باز گذاشته و بخوبی می توانند، بعدها و در مواقع مقتضی، "منظور من این نبود" و "شما بد برداشت کرده اید" را راهی گوش ها و چشم های متقاضی نمایند.
برای درک بهتر مطلب شاید بد نباشد خاطره ای از مرحوم جمشید مشایخی را، نقل به مضمون، بیان نماییم:
سرمان حسابی شلوغ بود و فرصت نکرده بودیم سر وقت غذا بخوریم. با این حساب، ساعت 3 بعد از ظهر شده بود و ما هنوز گرسنه و تشنه مشغول انجام کار بودیم.
چون در آن موقع و ساعت روز، غذاخوری، که ناهار داشته باشد، پیدا نمی شد گشتیم و گشتیم و تنها وفق "عاقبت جوینده یابنده است" سر از یک غذا خوری که در سر در آن "غذا همه وقت موجود است" خودنمایی می کرد در آوردیم.
خسته و کوفته نشستیم و سفارش غذا دادیم.
پیشخدمت، یا صاحب رستوران، مودبانه جواب "غذا نداریم" را داد.
وقتی در کمال تعجب، "اما شما نوشته اید غذا همه وقت موجود است؟!"، را بر زبان آوردیم، پاسخگو نگاه عاقل اندر سفیهی به ما انداخته و جواب داد: "الان همه وقته؟!"
حکایت واکسیناسیون هم چنین حکایتی است، زیرا وفق پیشینه کسانی که ادعای واکسیناسیون حداکثری را دارند و شناختی که تاکنون از عملکرد ایشان حاصل آمده است، با کسب خبر دریافتی، بعضی ها چشم امید به واکسیناسیون 20 درصد افراد جامعه خواهند دوخت و برخی در خیال پخته!؟ " 80 درصد جامعه واکسینه خواهند شد" فرو می روند.( تا چه زمانی!؟ معلوم نیست!)
جدا از این قضیه معلوم نیست واکسیناسیون حداکثری به معنای حداکثر تزریق واکسن است و یا تلاش حداکثری برای تامین و تولید و تزریق را مورد اشاره قرار داده است.
یادش به خیر! زمانی که در مهندسین مشاور کار می کردم، رییسی داشتم که در پاسخ "چقدر برای انجام کار وقت داریم؟"، جواب "تا دیروز" را می داد.
درست است که آقای رییس با این بیان می خواست به پرسنل، "اصلا وقت نداریم" را حالی نماید، اما کارکنانی که متوجه می شدند در هیچ صورتی نخواهند توانست رضایت ارباب را جلب نمایند، مهم نمی دیدند که کار را زود یا دیر به انجام برسانند.
کارکنان شرکت های مهندسی با عبارت معروف "در اسرع وقت کار را تحویل می دهیم" آشنایی کامل دارند. این "دراسرع وقت" دقیقا همانند "همه وقت" مورد اشاره در داستان جمشید مشایخی معنا داده و به مخاطب با هوش "فعلا سر کار هستید!" را می رساند.
با این حساب، هر کارفرمای زرنگ و باهوشی می داند که هنگام شنیدن "در اسرع وقت" می باید درخواست شفاف سازی نموده و جز "زمان دقیق بدهید" را بر زبان نیاورد.
در مورد واکسیناسیون حداکثری هم برای مردم متقاضی به مراتب بهتر است که در جریان اینکه تا کدامین ماه امسال چه تعداد واکسن به آن ها تزریق خواهد شد قرار گیرند. جدا از این موضوع مردم حق دارند، همانند آحاد بسیاری کشورها، از اینکه از تعداد دریافت کنندگان واکسن، کدامین شمار دز اول تزریق را دریافت خواهند کرد و چه عدد و رقمی برای دریافت کنندگان دز دوم پیش بینی می شود، بخوبی سر در بیاورند.
نکته دوم که ممکن است کار واکسیناسیون را با خلل جدی روبرو کرده و آمار مرگ و میر را به شدت بالا ببرد اولویت دادن به تزریق واکسن ایرانی است.
همه می دانیم که در حال حاضر دیدگاه خوبی نسبت به واکسن تولید داخل وجود ندارد( با دلایل این امر کاری نداریم! وقت پیدا کردن دلایل هم وجود ندارد؛ مردم دارند می میرند)
این موضوع در مراکز تزریق واکسن به عینه مشاهده می شود و اغلب قریب به اتفاق آن هایی که پرسش "برکت یا چینی؟" را دشت می کنند، "سینوفارم" می گویند.
حال اگر قرار شود در ابتدا واکسن های ایرانی تزریق شوند و با اتمام آن ها نوبت به ورود و تزریق واکسن خارجی برسد بیم آن می رود که عقیده "ایرانی تاثیر ندارد" و "صبر می کنیم تا ایرانی تمام شود و خارجی بیاید" کار حسابی دست ما داده و تا زمان تمام شدن واکسن ایرانی، کار بسیاری از هموطنان ما هم تمام شود. در ضمن، هول و هراس " ما همگی می میریم" هم می تواند کاملا بر جای مانده ها از کرونا را تحت تاثیر قرار داده و ایشان را هم توسط سکته قلبی از دار دنیا خارج نماید!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.