اگر به شما بگویم که دیروز تصادف بدی با موتورسیکلت کردم، باور می کنید. قطعا آن هایی که نگارنده را به عنوان آدم صادقی که حرف ناراست از دهانش خارج نمی شود می شناسند حرف او را باور می کنند. با این حال، آن هایی که او را خوب تر شناخته و می دانند محال است سوار موتورسیکلت شود( در اینجا تصادف با موتورسیکلت را به معنای تصادف راکب موتور گرفته ایم) گفته وی را باورناپذیر خواهند دانست.

بقیه افراد، گفته نگارنده را باور نمی کنند؛ زیرا هیچ راهی برای تشخیص درستی یا نادرستی سخن وی ندارند( الا اینکه متمایل باشند به سرعت تصمیم نگیرند و مثلا بخواهند فیلم و عکس تصادف را ملاحظه نمایند)

در اینجا یک نکته ظریف وجود دارد که تفاوت عمده ما با مردم کشورهای پیشرفته را رقم می زند. وقتی یک خارجی با پرسشی که جواب درست آن را نمی داند مواجه می شود، براحتی عنوان می دارد که نظر خاصی در باره آن ندارد و علاوه بر آن در هنگام دشت خبری که نمی داند درست یا غلط است، تا اطلاع ثانوی، با خبر دریافتی همانند یک اطلاع دشت نکرده یا محتاج بررسی های بیشتر برخورد خواهد نمود.

مردم کشور ما، اصلا، اینطور نیستند و در بیشتر مواقع خود را مجبور می کنند بین دو گزینه "باور می کنم" و "باور نمی کنم" یکی را تیک بزنند!

این نوع نگاه صفر و یکی ما ایرانی ها باعث شده که شایعات در کشور ما جای خوبی برای خود دست و پا کرده و بازار آن ها در سرزمین ما داغ داغ باشد.

به عنوان مثال، فرض کنید که برای ممانعت از اخذ ویروس کرونا؛ سه گانه شستشوی دست ها با آب و صابون، استفاده از ماسک و ایجاد فاصله فیزیکی را، تا جایی که در توان دارید، رعایت می کنید.

در این حال با مطلبی در یکی از شبکه های اجتماعی مواجه می شوید که با تکیه بر "عده ای می خواهند سوار ما شده و ما را به هر طرف می خواهند هدایت نمایند" ویروس کرونا را ساخته و پرداخته اذهان بیمار، یا بسیار باهوش، معرفی کرده و از شما می خواهد به هر سه موردی که تاکنون مورد توجه قرار داده بودید، نه بگویید!

از آنجا که سازمان بهداشت جهانی هر روز تغییر نظر داده و یک خبر جدید رو می کند، به فکر "حرف راست را که هر روز عوض نمی کنند" افتاده و پاک، موضوع پیشرفت علم را به دست فراموشی می سپارید.

جمله معروف لئو تولستوی، مردم به دروغ ادعا می کنند که دوستدار واقعیت هستند و بیشتر آن ها ترجیح می دهند آنچه دوست می دارند را واقعیت فرض کنند، هم کمک حال شما شده و باعث می شود با فکر کردن به سختی های نشات گرفته از شستشوی مداوم دست، استفاده از ماسکی که نفس های آدمی را به شماره می اندازد و زدن قید دورهمی ها و مسافرت هایی که روحیه افراد را خوب می کند، "شاید هم واقعا کرونا وجود نداشته باشد" از دهانتان خارج شده و یا دست کم در دلتان ولوله ایجاد نماید.

اگر این "شاید" باعث شود که شما در باره موضوع بیشتر تحقیق و بررسی کنید، اتفاق خاصی نخواهد افتاد و چه بسا متوجه شوید که اقدامات فعلی کافی نبوده و جهت بیمار نشدن باید بیش از این ها مراقب خود باشید.

در این راستا می توان به نکاتی همانند اینکه راوی ماجرا خود را معرفی کرده و می توان با دستیابی به تجارب ارزنده یا تحصیلات آکادمیک وی، حرف و گفته او را شایان اعتماد دانست توجه نموده و موضوعاتی از قبیل اینکه "خودش هم ماسک نمی زند؟" را کاملا چک کرد.

ذکر این نکته به جاست که معمولا در مسائل و مباحث علمی؛ موضوعات، کاملا دقیق عنوان شده و جهت امکان راستی آزمایی، از محل وقوع یک اتفاق و زمان یک رویداد و اسم و رسم آن هایی که در بروز فاجعه یا وقوع واقعه سهیم بوده اند و یا به عنوان شاهد و ناظر حضور داشته اند، ذکر خیری به میان می آید و بر خلاف شایعات از کلی گویی هایی همانند "آن ها می خواهند"، "در یک بیمارستان واقع در کشوری در خاورمیانه" و " حدود چند سال پیش بود" کاملا پرهیز می گردد.

لذا، یکی از بهترین راههای جلوگیری از شیوع شایعات و ممانعت از دامن زدن به آن ها این است که در کنار "باور می کنم" و "باور نمی کنم" گزینه سومی را هم نشانیده و با فکر کردن به "ممکن است درست باشد و ممکن است درست نباشد"، خبر جدید را فعلا نشنیده گرفته و همانند مسئولین و اولیای امور بسیاری کشورهای پیشرفته تا قبل از بررسی های بیشتر از اظهار نظر قاطع و صریح در مورد آن، همرسانی که جای خود را دارد!، خودداری ورزیم.