"محسن مهر علیزاده"، با خواندن اشعار شهریار به زبان آذری، نشان می دهد که از اهالی آذربایجان است و لذا می تواند آرای بسیاری از آذری زبان ها را مال خود نماید.

آن محسن دیگر، رضایی، سعی می کند از روی دست مهر علیزاده کپی کرده و دست کم "زنده باد آذربایجان" را به زبان آذری ادا نماید.

ادای غلط "یاشاسین آذربایجان" موجی از شوخی ها و خنده ها و متلک های فضای مجازی را به خود اختصاص داده و موجبات اینکه محسن رضایی، با کمی دلخوری، عذرخواهی نماید را فراهم می نماید.

شاید گفته شود که زبان هیچ ربطی به رای آوری ندارد و مردم ایران بیشتر ترجیح می دهند روی شایستگانی که مشکلات و مسائل آن ها را بهتر و بیشتر حل می کنند سرمایه گذاری نمایند.

متاسفانه، این گفته فقط در حرف درست است و قوم گرایی خاص ایرانی ها همواره باعث شده که آرای بسیاری از رای دهندگان با توجه به اهلیت داوطلب ها به صندوق های آرا سرازیر گردد.

در این باب، خوب به یاد دارم که یکی از پروژه های استانی، آذری زبان را مال خود کرده و سرپرستی مطالعات آن را در اختیار یکی از دوستان فارس زبان قرار داده بودیم( یعنی مدیر عامل قرار داده بود؛ من که کاره ای نبودم!)

پروژه، متاسفانه، زیاد طول کشیده و یکی از ظرفیت های کاری شرکت را اشغال نموده بود.

این امر، صدای همکاران را در آورده و خیلی ها را به ادای "چرا تصویب نمی شود؟" کشانده بود.

وقتی در محفلی دوستانه، موضوع را با یکی از همکاران مطرح کرده و "واقعا چرا تصویبش نمی کنند؟" گفتم، جواب داد:

" معلوم است که تصویبش نمی کنند. می رود و فارسی حرف می زند و می آید و آن ها هم تصویبش نمی کنند. تو برو و دو کلمه ترکی حرف بزن. ببین چطور تصویبش می کنند."

حرف آقای همکار، انصافا، پر بیراه نبود؛ زیرا، جدا از آنکه در بحث تصویب پروژه ها دیده بودم که "زبان" چه نقش منحصر به فردی ایفا می کند، خوب می دانستم که حتی در موضوع ابلاغ پروژه ها هم به شهر و دیاری که مدیران عامل شرکت ها از آنجا آمده اند، بی توجه به اینکه آمدنشان بهر چه بود، توجهی ویژه و اساسی صورت می گیرد.

شرکت ما بیشتر پروژه های خود را از استان کرمان می گرفت و این موضوع، احتمالا، به محل تولد مدیر عامل و اینکه ایشان مدت زمانی در سازمان آب کرمان مشغول فعالیت بوده است، نمی توانست بی ارتباط باشد.

بعدها از شرکتی سر در آوردم که در آن بیش از هر چیز نام های شهرهای استان کردستان بر سر زبان کارکنان شرکت جاری می شد و جدا از آن بخوبی شاهد گفت و شنود آقای مدیر عامل با برخی همکاران، به زبان کردی، بودم.

مدیران عامل شرکت های خصوصی که اهلیتی آذربایجانی دارند ترجیح می دهند بیش از هر چیز پروژه های شهرهای آذری زبان را قبول کنند و انصافا کارفرماهای آذری زبان هم بد نمی بینند که به این تمایل آن ها جامه عمل بپوشانند.

جدا از این موضوع باید به این نکته اشاره کرد که بسیاری از افرادی که اهل و زاده یک شهر و دیار نیستند، بنا به دلایلی، دوستدار آن هستند که از زبان و فرهنگ مردمان آن شهر و دیار خوب سر در بیاورند.

در همین رابطه باید گفت که جدا از برخی مردمان کشورهای دیگر که فقط برای اینکه بتوانند با شعر زیبای "حیدربابایه سلام" شهریار ارتباط درست و حسابی برقرار کنند به یاد گیری زبان آذری روی می آورند، هموطنان عزیزی را هم داریم که از ته دل دوست دارند انگلیسی را عین بلبل حرف بزنند.

دوستی داشتم که آنقدر به زبان انگلیسی علاقه داشت که کلمات و واژه های فارسی را، بدون ادا و اطوار، با ته لهجه انگلیسی ادا می کرد!

وقتی برای او یک موقعیت کاری در یکی از سفارتخانه های داخل کشور پیش آمد و او را برای مصاحبه خواستند، نگران شده و برایش آرزوی موفقیت کردم.

صبح روز بعد، "چطور بود؟" گفته و در ادامه، سوال مسخره "توانستی با ان ها به زبان انگلیسی ارتباط بر قرار کنی؟" را پرسیدم.

دوست، با اعتماد به نفس کامل، جواب " من مشکلی نداشتم، اما آن ها به سختی می توانستند با من به زبان انگلیسی ارتباط برقرار کنند" را داد!

به این ترتیب، هم ممکن است آدم ها اهل یک شهر و دیار و زاده آن باشند و هم امکان دارد افراد آنقدر به زبان و فرهنگ یک سرزمین دیگر علاقمند باشند که بزودی خود را جزیی از مردمان آن سرزمین ها گردانند.( یا دست کم جا بزنند!)

به عنوان مثال، وقتی در سفر تفریحی، سال ها قبل از کرونا، راهی کشور دوست و برادر، ترکیه، شدیم و یکی از بستگان در مقام مترجمی ما انجام وظیفه کرد، کمتر کسی، از اهالی ترکیه، باور می کرد که وی تسلط به زبان ترکی، نه آذری، را تنها با کمک گیری از فیلم ها و سریال های ترکی کسب کرده است.( می گفتند که حتی اصطلاحات ما را هم به کار می بری!)

علیرغم همه این ها، همانطور که کمتر کسی می تواند بپذیرد که یک فرانسوی زبان، عاشق ایران باشد؛ اما حتی یک کلمه فارسی را نتواند به درستی ادا نماید، باور پذیری این موضوع سخت است که کسی در حرف، "همه جای ایران سرای من است" گفته و در عمل حتی از ادای درست "یاشاسین آذربایجان" هم عاجز و ناتوان بماند!