من "احمدی نژاد" هستم!
8 سال پیش، تقریبا، همین موقع ها بود که مردم خود را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آماده می کردند.
سوار تاکسی بودم و بین راننده و مسافرین بحث داغی در باره انتخابات در گرفته بود.
در میانه بحث، راننده گفت: "خدا کند این یکی از احمدی نژاد بهتر باشد"
فرصت را مغتنم شمرده و گفتم: "بدتر از احمدی نژاد بودن هنری است که انصافا کمتر کسی دارد"
راننده غش غش خندید و دیگر مسافرین هم به تاسی از او خنده درست و حسابی نمودند.
هر چقدر هم از محمود احمدی نژاد بدمان بیاید باید بپذیریم که او قابلیت رای آوری بالایی دارد.
اینکه مردم طرفدار احمدی نژاد، در صورت تایید صلاحیت او، به خاطر کاریزما و شخصیت احمدی نژاد رای خود را به سود او به صندوق می ریختند یا طرح های زمان ریاست جمهوری وی؛ از جمله مسکن مهر و پرداخت یارانه، را حسابی پسندیده بودند بر نگارنده هویدا نیست؛ با این حال او خوب می داند که اگر یکی از داوطلبان ریاست جمهوری امسال بتواند "من احمدی نژاد هستم" را در میان مردم جا بیندازد، احتمالا، خواهد توانست بخش قابل توجهی از آرای طرفداران محمود احمدی نژاد را کاملا مال خود نماید.
تا اینجای کار، طرح های محمود احمدی نژاد از قبیل مسکن مهر و پرداخت یارانه، که در زمان دولت روحانی به شدت مورد انتقاد و نکوهش واقع شده بودند، مورد پسند برخی کاندیداها قرار گرفته و ایشان با مال خود کردن ایده های "مردی که همه چیز را می دانست"، فقط "بهترش می کنم" و "زیادش می کنم" گفته اند.
لذا تنها کار باقیمانده داوطلب ها، برای احمدی نژاد شدن، این است که کاپشن معروف او را بر تن کرده و ضمن جواب دادن سوال با سوال، از راهکارهایی همانند رو کردن آتوهایی که از بقیه در اختیار دارند و می تواند مانند بمب، جلسه مناظره را بترکاند و زل زدن به دوربین و به راحتی آب نوشیدن، دروغ فرمودن به نحو احسن استفاده نمایند.
اما اگر واقعا اینطور است و داوطلبان می خواهند به شیوه محمود احمدی نژاد یا خود خود خود او شدن کشور را اداره کنند، چرا مسئولین و دولتمردان به "معجزه هزاره سوم" و "دارنده هاله نور" اجازه ندادند، خود، بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زده و ساماندهی طرح های نیمه تمام و ناتمام را راسا بر عهده بگیرد؟
دلیل این سوال اصلا مشخص نیست؛ با این حال، شاید لطیفه زیر بتواند ما را تا حدی متوجه اوضاع نموده و باعث شود جای خالی محمود احمدی نژاد و خالی بندی های مثال زدنی او را کمتر در میان نامزدهای این دوره احساس نماییم!:
زنی رو به دوست خود نموده و گفت: "از شوهرم طلاق گرفتم، چون هزار و یک عیب داشت."
دوست به زن گفت: "انگشتر برلیان، که در نخستین سالگرد ازدواج به تو هدیه داده بود، را هم به او پس دادی؟"
زن، در حالی که انگشتر برلیان را در انگشت می چرخاند، جواب داد: "نه! انگشتر برلیان انصافا بی عیب بود!"
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.