بسیاری از مسئولین و متصدیان امور ایرانی، از سال های پیش، دوستدار این بوده اند که خود را امیرکبیر ایران معرفی نمایند. به عنوان نمونه، در مقطعی، هاشمی رفسنجانی، شاید به خاطر کتابی که در باره امیر کبیر نوشته بود، خود را در قد و قواره امیر کبیر می دید و در زمانی، دکتر ظریف، به دلیل نقشی که در ماجرای برجام بدفرجام داشت، احتمالا، خویشتن را، در محافل خودمانی و غیر رسمی، در جایگاه امیر کبیر می نشانید.

علیرغم این موضوع جز شمار اندکی از مردم که در مقطع زمانی کوتاه برخی از سلبریتی های سیاسی ایران را همانند امیر کبیر دانستند، باقی مردم مطلع بوده و هستند که امیرکبیر شدن به این سادگی ها نیست و اگر آدمی توانست خونی را که در رگ های خویش در جریان است را به اذن خود فدای سرزمین خویش گرداند و در عین حال پاره ای از مشخصات و ویژگی هایی که اجمالا به آن ها اشاره خواهد شد را داشته باشد می تواند، حتی بی آنکه بخواهد، بر جایگاه بزرگی همانند امیر کبیر تکیه بزند.

اینکه چرا امیرکبیر با اغلب قریب به اتفاق مسئولین و متصدیان حال حاضر امور کشور ما، تومنی صنار، فرق دارد به ویژگی های شخصیتی و رفتاری او مربوط می شود که بیان همه آن ها در این مختصر نمی گنجد( دروغ چرا!؟ از همه آن ها آگاهی کامل ندارم!) با این حال در این مختصر دست به مقایسه برخی از کارهای امیر کبیر با فعالیت های متصدیان فعلی زده و از غیر همانندی شماری از ویژگی های امیرکبیر با مشخصه های اولیای حال حاضر، که شاید اگر بعضی هایشان غایب بودند بهتر بود، پرده برداری می کنیم:

الف- هنگامی که در زمان امیرکبیر بحث مقابله با آبله از طریق مایه کوبی( واکسیناسیون فعلی) پیش آمد، دستور اجباری کردن مایه کوبی صادر شد.

این در حالی است که مسئولین در مبارزه با کرونا دستور واکسیناسیون اجباری را صادر نکرده و از زبان دکتر حریرچی " آن ها که دوست ندارند، نزنند" را به اطلاع عموم مردم رسانیده اند.

ب- امیر کبیر خوب می دانست که برای اجباری کردن یک کار باید زیرساخت های آن را فراهم کرد. به همین دلیل در زمان امیرکبیر مایه کوبی اجباری رایگان بود تا بیشتری ها نسبت به انجام آن روی خوش نشان دهند.

در حال حاضر، نه تنها واکسیناسیون رایگان در سرزمین ما انجام نخواهد شد، بلکه مردمی که اجبار به استفاده از ماسک دارند حق بهره مندی از ماسک رایگان را نداشته و مجبورند، جهت سالم ماندن یا جریمه نشدن یا هر دو، هزینه تهیه ماسک را نیز در صورت حساب های بالابلند زندگی خود و خانواده محترم، یک جوری، جای دهند.

ج- امیر کبیر می دانست که اجبار بدون تنبیه آن هایی که از انجام یک فعل اجباری خودداری می کنند بی فایده است و روی این حساب کسانی که تن به مایه کوبی نمی دادند را جریمه نقدی می کرد.

در حال حاضر، دولت به علت بدی اوضاع و احوال اقتصادی مردم "سخت نگیرید!" را به مجریان قانون گوشزد کرده و برای همین جدا از کسانی که ناغافل ماسک های خود را افتاده می بینند، آن هایی که بی آنکه متوجه باشند سر از شهرهای نارنجی و قرمز در می آورند هم با جریمه های سنگین مواجه نمی شوند.

د- با همه این ها، امیر کبیر خود را عامل اصلی فوت کسانی که به علت عدم دریافت واکسن می مردند معرفی می کرد و به همین دلیل وقتی شنید دو کودک به علت عدم مایه کوبی مرده اند های های گریه را سر داد.( دقت کنید که فقط از مرگ دو کودک مطلع شده بود)

در این باب گفته شده که هنگامی که دور و بری ها، بخوانید بادمجان دورقابچین ها، گفتند که مقصر پدران و مادران آنهایند که بچه ها را واکسن نزده اند امیر رو ترش کرده و گفت که عدم آگاهی پدران و مادران تقصیر ماست و اگر ما به موقع به آن ها آگاهی های لازم را داده بودیم هم اینک دو طفل معصوم بی گناه را زنده می دیدیم.

در شرایط فعلی، متاسفانه، بسیاری از مسئولین و اولیای امور ذیربط، منجمله وزیر آه و ناله، مردم را مقصر اصلی شرایط پیش آمده معرفی می کنند و در گمان اینکه خود مردم باید از مسایل و مشکلات نشات گرفته از عدم رعایت بهداشت آگاهی داشته باشند و سه گانه شستشوی مکرر و کامل دست ها با آب و صابون، فاصله گذاری اجتماعی و استفاده از ماسک را جدی بگیرند به سر می برند.

قطعا، شیوه برخورد با مسئله کرونا موضوع جدیدی نیست و قبل از این هم خوب می دانستیم که در بحران آب، "مردم زیاد مصرف کرده اند"، گفته شده و در هنگام قطعی گاز "مقصر مردمند که گاز را زیاد مصرف می کنند" ذکر می گردد.

آمار بالای تصادفات رانندگی از "مردم بد می رانند" حکایت کرده و تعداد موارد خشونت های خانگی و قتل های ناموسی نشان می دهد که، متاسفانه، پدر و مادرهای ایرانی بچه های خود را بد بار می آورند.

همه این ها به خاطر این است که ما اصولا معنی درست آموزشی که باید در مدارس و دانشکده ها داده شود را ندانسته و از این موضوع که در سرزمین های پیشرفته مسئولیت آموزش مردم در عوض پدر و مادرها بر عهده مراکز آموزشی معتبر و دارای مجوز نهاده شده است، اطلاع نداریم.

آموزش، بر خلاف تصور، در این خلاصه نمی شود که دانش آموز معنی اربیتال را بداند و یا بتواند انتگرال زیر را حساب کند!

آموزش باید در درجه نخست آن مسایل و مباحثی را مورد توجه قرار دهد که در کار و زندگی فرد تاثیری عمده ایجاد می کند و او را به بیان "اگر مدرسه و دانشکده نرفته بودم هم چیز زیادی از دست نمی دادم( چه بسا خیلی چیزهایی که امروز ندارم داشتم)" نمی کشاند!

آموزش درست، در پاره ای از مسائل رفتاری، باید از مرحله یاددادن و یادگرفتن عبور کرده و فرد را دارای باور نسبت به انجام یک فعل نماید. باورایجاد  شده باید موجبات اینکه فرد به انجام کاری درست همت گمارد را فراهم آورده و باعث شود او با تکرار فعل شایسته، انجام آن را در زمره عادات خویش قرار دهد.

جهت جا افتادن بهتر مطلب به این نکته فکر کنید که یک ویروس دهان و دندان وارد کشور شده و جهت مبارزه با آن لازم است افراد دست کم یکبار در شبانه روز دندان های خود را مسواک بزنند( مثلا همانطور که گفته می شود برای مبارزه با کرونا لازم است سه گانه مورد اشاره در دستور کار قرار گیرد) آیا در این صورت مسئولین نگران خواهند شد؟ قطعا نه، زیرا مسواک زدن دست کم یکبار در شبانه روز در میان مردم کاملا جا افتاده و امروزه کمتر کسی دیده می شود که دندان های خود را در شبانه روز اصلا مسواک نزند.

قطعا ایجاد عادت مسواک زنی به این سادگی ها نبوده و به عنوان مثال نباید تصور کرد یک روز یک مسئول بهداشت از خواب بیدار شده و به مردم گفته که از امشب همه باید دندان های خود را مسواک زنند و در صبح روز بعد دیده شده که هیچکس دندان را مسواک نزده از خانه خارج نشده است!

ایجاد چنین عادتی همت والای مسئولین و اولیای امور بهداشتی و آموزشی را می طلبید و اگر ما امروز عادت کرده ایم مسواک نزده به خواب ناز فرو نرویم باید خود را مدیون آن هایی که در امر جا انداختن عادت مسواک زنی بی نهایت تلاش کردند، بدانیم.

به همین صورت است که اگر متاسفانه بسیاری از ما عادت های خوب بهداشتی و غیر بهداشتی را نداریم باید بپذیریم که مقصر اصلی را نباید از میان ما و خانواده هایمان جستجو کرد و آنانی که بر جای بزرگان به گزاف تکیه زده و بی آنکه اسباب بزرگی فراهم کرده باشند سکان امور مهم آموزشی و بهداشتی سرزمین ما را تصاحب کرده اند باید پاسخگوی اصلی "این چه وضعی است؟" باشند.

نکته حائز اهمیت در این باره این است که گاهی یک اعتماد سازی کوچولو می تواند جبران کننده کوتاهی های صورت گرفته در امر آموزش باشد؛ همانطور که وقتی پزشک، نسخه تجویز کرده و "برای حالت خوب است" می گوید، کمتر بیماری لازم می بیند به قدر و قواره قرص نگاهی انداخته و با فکر کردن به علائم و نشانه های درد بخواهد از منطق "این قرص کوچولو چطور درد و مرض به این بزرگی را خوب می کند" سر در بیاورد.

متاسفانه، در باب اعتماد سازی هم مسئولین و دولتمردان امور کوتاهی های بسیاری داشته اند که در زیر به آن بیشتر اشاره می گردد.

ه- امیرکبیر با کارهایی که پیش از مایه کوبی کرده بود توانسته بود اعتماد عمومی را جلب نماید. این اعتمادسازی باعث شده بود که بیشتر افراد جامعه بنا به گفته امیر کبیر "مایه کوبی چیز خوبی است" را از جان و دل پذیرا شوند. به این دلیل امیر کبیر اصلا لازم نمی دید که برای اینکه به یکباره اعتمادسازی عمومی کند شوی تلویزیونی راه انداخته و هر جور شده "ما هم از همان چیزهایی که شما خواهید زد می زنیم" را قبل از واکسن به مردم تزریق نماید.

در کشور ما اعتماد مردم به مسئولین، با توجه به فسادها و اختلاس های گسترده و اینکه بسیاری از اولیای امور در خانه های لاکچری زندگی کرده و از حال و روز مردم کوچه و بازار خبر ندارند، به حداقل رسیده و اگر کسب اطلاعات مرتبط با کرونا و روش های پیشگیری از طریق شبکه های مجازی و رسانه های ماهواره ای فارسی زبان، که مردم بیشتر به آن ها اعتماد دارند، نبود چه بسا تعداد کشته های امروز کرونا، در کشور عزیزمان، سر به آسمان می زد.

و- تاریخ گواهی می دهد که امیر کبیر بسیار به یادگیری علاقمند بوده و علاوه بر آن از مزیت هوش سرشار بهره کافی داشته است؛ دو عنصری که کمک می کنند تا آن هایی که پی به جایگاه وی نزد ناصرالدین شاه و مردم می برده اند یا می برند "انصافا حقش بوده است" را گفته و یا بر زبان بیاورند.

در حال حاضر کمتر مسئول و دولتمرد علاقمند به یادگیری در کشور ما یافت می شود و از آن سو، جز در باره برخی از فرماندهان جنگ تحمیلی، از هوش وافر و سرشار دیگر متصدیان امور چیز خاصی به گوشمان نخورده است.

از آن سو، هر روز بیشتر از دیروز اخبار مربوط به مدارک تقلبی مسئولین و اولیای امور به بیرون درز کرده و خودی نشان می دهد؛ گویی متصدیان کشور برای اینکه ثابت کنند از لحاظ داشتن هوش منفی از دیگر رده بالایی ها چیزی کم و کسر ندارند صلاح می بینند هر روز چشمه ای جدید از خود رو نمایند!!؟