این هم "محرمانه" است!؟
لئو تولستوی، نویسنده شهیر شوروی سابق، در شاهکار خود، آناکارنینا، گفتمان زیر را در دهان قهرمانان کتاب می گذارد:
- همه ما بدبخت خلق شده ایم!
- آری! اما خدا به ما این اختیار را داده تا از آن بدبختی که دوست نداریم احتراز کرده و خود را در دامان آن بدبختی که دوست داریم بیندازیم!
نازنین ها خوب می دانند که روزگار فعلی ما روزگار غریبی است! در این روزگار غریب، بیشتر مردم خسته از راهکارها و دستورالعمل های خودی ها چشم امید به بیگانه یا غریب آشنایی که او را بسیار دوست می دارند دوخته و در انتظار این که یکی از دو ابرقدرت شرق یا غرب به دادشان رسیده و حالشان را خوب کند به سر می برند.
متاسفانه باید پذیرفت که در حال حاضر عمده مردم ایران را باید در یکی از دو گروه "آمریکو فیل" و "چاینوفیل" جستجو کرد.
"آمریکو فیل ها" به شدت دوستدار احیای برجام هستند تا شاید بتوانند مک دونالد را در کنار آبگوشت بز باش، البته بدون حضور مارلین دیتریش افسانه ای، در همین تهران خودمان نوش جان نمایند.
در عوض، "چاینو فیل ها" که از گرانی گوشت و مرغ کاملا به ستوه آمده اند بد نمی بینند که به برکت فناوری چینی ها بتوانند، لااقل، خر فویل پیچ شده را داغ کرده و دست کم از استشمام بوی کباب، به نحو احسن، بهره مند شوند!
با این حساب، اصلا عجیب نیست که موافقین و مخالفین قرارداد 25 ساله ایران چین کاملا از خجالت هم در آمده و هر یک دیگری را خائن و وطن فروش قلمداد نمایند.
جالب این است که طرفداران قرارداد در حالی، در جهت شماتت دادن مخالفان، "شما که یک خط از قرارداد را نخوانده اید چطور آن را بر خلاف مصالح ملی قلمداد می کنید؟" می گویند که پاک از یاد می برند این نحوه سخن گویی به شمشیری دو لبه می ماند که هم طرف مقابل را خلع سلاح می سازد و هم شمشیر از دست مهاجم می گیرد!
به عبارت دیگر، همانگونه که پر ایراد است کسی از آنچه نخوانده ایراد جدی بگیرد، اصلا بی ایراد نیست که کسی آنچه که در باره اش کوچکترین اطلاعی ندارد را دربست و چشم و گوش بسته پذیرفته و تمامی مفاد متن پنهانی را مطلوب و پسندیده ارزیابی نماید.
وزارت امور خارجه مفاد قرار داد را "محرمانه" دانسته و طرف چینی را متمایل به عدم انتشار و مقصر ناآگاهی مردم ایران معرفی کرده است. در ضمن این توضیح هم داده شده که چینی ها از این قراردادها زیاد می بندند و متن آن ها را هم هرگز منتشر نمی کنند.
قطعا اینکه چینی ها با سرزمین های دیگر چه می کنند برای ما مهم نیست و اینکه قرار است با ایران چه کنند برای ما حائز کمال اهمیت خواهد بود.
از سوی دیگر، مایی که در طول سالیان گذشته موجودیت "دهکده جهانی" را زیر سوال برده و هر بار خواسته ایم، با زندگی جزیره ای، جوری که دیگران نمی پسندند رفتار کنیم، می توانیم این بار کاملا بر خلاف همیشه عمل کرده و جهت جلوگیری از رسوایی همرنگ جماعت گردیم؟
علیرغم همه این ها و با پذیرش فرضی این نکته که قرارداد ایران چین قرارداد خوبی است باید به این نکته هم اشاره نمود که دولتمردان هر سرزمینی هر قرارداد خارجی را برای اینکه حال مردم خود را خوب کنند منعقد می کنند.( علی القاعده باید اینطور باشد)
ناگفته پیداست که بیشتر مشکل حال حاضر مردم ایران مشکلات اقتصادی و مسائل معیشتی است و اگر رفراندومی برگزار شود بیشتر افراد جامعه بزرگترین آرزوهای خود را در "می خواهم زنده بمانم" خلاصه خواهند نمود.
با این حساب، اگر اجرایی شدن قرارداد ایران چین واقعا حال مردم را، دست کم از لحاظ مالی و اقتصادی، خوب می کند، مسئولین و دولتمردان و متولیان امور می توانند بدون انتشار متن قرار داد به مردم توضیح دهند که قرارداد از چه سالی اجرایی شده و در کدامین سال خاتمه خواهد یافت و چند سال باید از زمان آغاز اجرایی شدن قرارداد بگذرد تا، بی آنکه پای دستکاری آماری در میان باشد، نرخ افزایش سالانه تورم با نرخ افزایش سالانه دستمزد، حداقل حقوق، برابر گردد.
قطعا دادن اطلاعات اینچنینی، دیگر، محرمانه نبوده و می تواند به مردم این قوت قلب را بدهد که اگر هم مجبور هستند جوری که خودشان دوست دارند زندگی نکرده و از میان دو بدبختی آن نوع بدبختی که مسئولین می پسندند را اختیار نمایند!، بالاخره چشم آن ها به جمال روزگاری که در آن به اندازه سال قبل، نه بیشتر، بدبخت خواهند بود هم روشن می شود!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.