دیروز روز "مهندس" بود و به این مناسبت خیلی از افرادی که "مهندس" نبودند به بسیاری از اشخاصی که "مهندس" بودند، تبریک گفتند.

خود مهندس ها هم انصافا کم نگذاشتند و برای اینکه شنونده "مهندس جان! روز تو هم مبارک!" باشند، تبریکات گرم و صمیمانه خود را نثار دیگر مهندسین نمودند.

روز "مهندس" مرا به سال های بسیار دور پرتاب نمود:

آن موقع ها کاردانی می خواندم و نگرانی عمده بیشتر همکلاسی ها اینکه هیچوقت مهندس نشوند بود.

آن ها حق داشتند، زیرا اصلا معلوم نبود در مقطع کارشناسی پذیرفته شده و ادامه تحصیل دهند.

شگردی که بچه ها به کار بردند این بود که یکدیگر را "کمک مهندس" نامیدند تا خیال خود را تخت اینکه در طول حیات هیچوقت از مهندس ها خیلی کم نخواهند آورد، گردانند!

آن هایی که در مقطع کارشناسی پذیرفته شدند، خوشحال این گشتند که بالاخره عنوان مهندسی را در چنگ خود خواهند گرفت.

متاسفانه، علیرغم پذیرفته شدن در مقطع کارشناسی، این احساس سراغ من نیامد، زیرا خوب می دانستم، کارشناس بهداشت محیط، مهندس بهداشت محیط نیست.

هنگامی که در یک شرکت مهندسی مشاور مشغول به کار شده و با عنوان آقای مهندس مورد خطاب قرار گرفتم، نتوانستم واکنش مناسب نشان داده و "من مهندس نیستم" را بر زبان آورم.

عدم انجام این مهم به خاطر این بود که خوب می دانستم با این کار از سوی همکلاسی های سابق، که همکاران فعلی بودند، طرد شده و از سوی ایشان به جز "برای خودش ارزش قائل نیست، حداقل هوای ما را داشته باشد" را دشت نخواهم کرد.

از شما چه پنهان! دلیل اصلی پذیرفته شدن من در مقطع کارشناسی ارشد، بطور عمده، از این واقعیت نشات می گرفت که هرگز دوست نداشتم به صفتی که ندارم متصف شده و از مزایای آن بهره مند گردم.

در مقطع کارشناسی ارشد، تمامی اساتید( به جز یک نفر) مرا آقای مهندس خطاب می کردند.

هنگامی که موفق به دفاع از پایان نامه شده و نمره خوب 19.6 را دشت کردم، از تک تک اساتید خداحافظی کرده و از زحماتی که برای همه ما کشیده بودند قدردانی به عمل آوردم.

در این ملاقات ها بود که آن مورد استثنا مرا شگفت زده کرده و "آقای مهندس! تبریک عرض می کنم! انشاالله در تمام مراحل زندگی موفق و موید باشید" را بدرقه راهم نمود.

روزهای مناسبتی به این دلیل خود را در میان روزهای معمولی جا داده و از آن ها منفک شده اند که قدردانی منحصر به فرد از اشخاصی که وظایف محوله را به نحو احسن انجام داده اند را به آدم ها یادآور شوند.

با این حساب، نه مادری که از خورد و خوراک فرزند می زند تا در تامین وسایل آرایشی کم نیاورد شایسته عرض تبریک روز مادر است و نه پدری که بیش از زن و فرزند، با همسران دیگران خوش می گذراند را باید با بیان "پدر روزت مبارک!" سورپرایز نمود.

به همین ترتیب، مهندسینی که برای دریافت شندرغاز بیشتر، خانه های پفکی تحویل متقاضیان آن ها داده و موجب می شوند با وزیدن یک باد ساده(طوفان که جای خود دارد!) هم، خانه نشین ها به پا خواسته و چهار چنگولی دیوارهای منزل نوساز را بچسبند، اصلا و ابدا حق شنیدن "مهندس جان! روزت مبارک!" را ندارند.

شاید عبارت هایی در مایه های "چلوکبابی برادران قشقایی(به جز حمید)" توجه شما را هم جلب نموده باشد. اگر بخواهیم از همین سبک و سیاق برای عرض تبریک به مهندس های واقعی استفاده کرده و استثناها را کنار بگذاریم، قطعا کار سختی پیش رو خواهیم داشت، زیرا برای انجام این مهم باید در درجه اول دیوها و ددها را سوا کرده و دست به گزینش انسان ها بزنیم!

روز مهندس( با یک روز تاخیر!) مبارک!