افرادی تماس گرفته و از من "مشاوره تلفنی" یا حضوری، در زمینه های وابسته به "بهداشت محیط و محیط زیست"، می خواستند. پس از پاسخگویی، شماره آن ها را ذخیره کرده و برایشان پیامک هایی تبلیغاتی، که حوزه های دیگر فعالیت و مشاوره را معرفی می نمود، ارسال می کردم.

منتظر واکنش دریافت کنندگان بودم که نخستین بازخورد را دشت نمودم: "لطفا دیگر ارسال نشود!"

با دریافت این بازخورد، پیام دریافتی را بر دیده منت نهاده و به این فکر افتادم که شاید دیگر دریافت کنندگان هم عدم دریافت را بیش از دریافت پسند نمایند.

با این حساب بود که دست به گوشی شده و به تمامی دریافت کنندگان پیامک ها اطلاع دادم که در صورت عدم تمایل به دریافت پیامک های تبلیغاتی، که هر چند روز یکبار به گوشی آن ها ارسال می شد، می توانند با ارسال عدد یک خود را از شر مزاحمت های با دلیل و بی دلیل نگارنده محفوظ بدارند.

دو سه نفری عدد یک را ارسال کردند و یک نفر هم "خیلی هم خوب است! لطفا ادامه دهید!" را خاطرنشان نمود.

دیشب، نزدیک خواب، پیامکی کاملا متفاوت به دستم رسید:

"عوضی! یه دفه دیگه اس بدی ازت شکایت می کنم!"

جدا از ایجاد ناراحتی، که البته کاملا طبیعی بود، مفاد پیامک برایم جالب به نظر رسید.

این پیامک از این نقطه نظر جالب بود که نه تنها نشان می داد شمار قابل توجهی از توهین کنندگان موجود در جامعه خود را آدم های کاملا نرمال محسوب می کنند، بلکه ثابت می کرد که گروه فراوانی از افراد ایرانی آنقدر نسبت به مسائل حقوقی و قانونی کم اطلاع و بی اطلاع هستند که نمی دانند یک پیامک توهین آمیز، دو کفه ترازوی عدالت را به مراتب بیش از چند پیامک تبلیغاتی، ولو آزار دهنده، بالا و پایین خواهد نمود!

پ ن: روز زن بر تمامی بانوان سرزمین ایران، از مادر و خواهر گرفته تا دختر و همسر، گرامی باد!