دردسر والدین، بدون شک، یکی از شاهکارهای دیدنی مهران مدیری است که مشاهده دوباره و چند باره آن هم قطعا خالی از لطف نخواهد بود.

دردسر والدین، به زیبایی هرچه تمامتر، دردسرهای زن و شوهری که هر دو برای بار دوم سر سفره عقد نشسته اند و هر کدام از آن ها از ازدواج قبلی فرزندانی دارد را به تصویر کشیده و بر خلاف آنچه به نظر می رسد زندگی های تک والدی را مورد نقد جدی قرار می دهد.

آن هایی که بخوبی سریال را تعقیب کرده اند حتما به یاد دارند که بیشتر دردسرهای والدین به گذشته آن ها و زمانی که بچه هایشان زیر دست پدر یا مادر تنها بزرگ شده اند مربوط بوده و به تدریج که فرزندان با زندگی جدید خو می گیرند این مشکلات کم رنگ تر و کم رنگ تر می گردند.

در این سریال، بخوبی می بینیم که بچه هایی که فقط مادر بالای سرشان بوده است، مرد درست و حسابی نشده اند و در احیای حق خود از جامعه به شدت ضعیف عمل می کنند.

در سوی دیگر ماجرا، فرزندانی دیده می شوند که چون سایه مادر را بالای سر خود ندیده اند بیش از حد لازم و ضروری قوی بوده و از لحاظ فکری، به سبب داشتن ایده "همه مشکلات را باید با زور بازو حل کرد"، بد بار آمده اند.

متاسفانه، سالهاست که در کشور ما زندگی های تک والدی به دیده احترام نگریسته شده و سعی می گردد دیگران از این نوع حیات ها الگوبرداری نمایند.

جدا از اینکه جهت رسیدن به این مهم کلمات و عباراتی همچون "زن بابا"،" همسر دوم"، "بابای بچه ها"، "نامادری" و ... بصورتی تحقیر آمیز و کنایه آمیز مورد استفاده قرار می گیرند، فرزندانی که اجازه ازدواج مجدد به مادر را می دهند "بی غیرت" و مردانی که، به دلیل طلاق یا درگذشت زن اول، همسر دوم اختیار می کنند "هوسران" معرفی می شوند.

از این ها گذشته، بچه هایی که از نعمت! دارا بودن زندگی تک والدی بهره مند بوده اند با احترام گذاری به والد(یا والده) خود و بیان "برای من هم پدر بوده است و هم مادر!" سعی و تلاش فراوان به خرج می دهند تا درستی عدم ازدواج مجدد بابا یا مامان را مورد اطلاع رسانی عمومی قرار دهند.

ناگفته پیداست که بسیاری از ویژگی ها و خصیصه های خانم ها و آقایان، وابسته به جنس بوده و آن ها، حتی در صورت تمایل، نمی توانند ویژگی های وابسته به جنسی که با جنسیت ایشان جور در نمی آید را مال خود نمایند.

با این حساب، اگر زن و مرد بخواهند نقشی متفاوت از آنچه با سرشتشان سازگاری دارد اختیار نمایند باید "کمی" از ویژگی های زنانه یا مردانه خود فاصله گرفته و "مقداری" در قالب انسانی که او را خوب نمی شناسند فرو بروند.

از این موضوع گذشته، یکی از موضوعاتی که باعث می شود زن و شوهر بتوانند از عهده انجام کارهای لازم جهت تربیت فرزندان بر بیایند تقسیم وظایف است.

لذا، در شرایطی که زن و شوهر پذیرنده نیمی از کل کار بخوبی از عهده انجام وظیفه بر نمی آیند، خوش خیالی زیادی لازم است تا موضوع بصورت "اگر انجام تمام کارها هم بر دوش یک نفر بیفتد اتفاق خاصی نیفتاده و او در زمینه تربیت فرزند به مشکل برخورد نخواهد نمود" نگریسته شود!

در اینکه تک والدها مجبودند بنا بر شرایطی که در آن قرار می گیرند گاه در نقش پدر فرو رفته و گاه نقش مادری پیشه کنند شکی نیست، اما سوال این است که این "خوب رل بازی کردن" تا کدامین حد می تواند پیش رفته و تک والد را دچار ابهام اساسی "بالاخره بیشتر پدرش هستم یا مادرش؟" ننماید!

مسائل و مشکلات نشات گرفته از زندگی های تک والدی، به ویژه برای فرزندان، آنچنان است که حتی در کشورهایی که همزیستی مسالمت آمیز مردان و زنان با یکی مثل خودشان! مجاز دانسته شده است، بسیاری از صاحبنظران و اندیشمندان در دادن پاسخ درست به سوال " دو تا مادر یا دو تا پدر جای یک مادر و یک پدر را می گیرد؟" دچار سرگشتگی و حیرانی زائدالوصف شده اند.

کوتاه سخن اینکه نه زن و مرد می توانند هم پدر و هم مادر باشند و نه کسی می تواند ادعای اینکه جای رفته را بخوبی پر کرده است نماید.

بنابراین، اگر کسی همسر خود را از دست داده و فقط به خاطر بچه ها نمی خواهد دست به ازدواج مجدد بزند، بقیه مسائل کاملا به خود فرد بستگی دارد، بهتر است کمی بیشتر اندیشیده و اتفاقا به خاطر بچه ها هم که شده ازدواج نماید!