چرا افسرده شده ایم؟!
قطعا نگارنده از آن هایی نیست که مشاجره را نمک زندگی دانسته و یا دعواهای زن و شوهری را چیزی که تنها ابلهان باور دارند می داند!
با این حال دعواهای زن و شوهری ربطی به امروز و دیروز ندارد و زن و شوهرهای قدیمی هم اذعان دارند که گاهی وقت ها تاب تحمل یکدیگر را نداشته اند و یا روابطشان شکرآب می شده است!
می دانیم که وقتی از دست کسی ناراحت هستید در او جز بدی نمی بینید و روی این حساب از مشاهده چیزهایی که بدی های او را بیش از میزان معمول نشان دهد استقبال می کنید!
نکته حائز اهمیت این است که در قدیم چیزهایی که خاطرات بد را زنده ساخته و موجب شود زن و شوهر با فکر کردن به چیزهایی که یادشان نبوده لحظه به لحظه نسبت به یکدیگر خشمگین تر شوند کمتر وجود داخلی داشته است زیرا گذشته از عکس ها و تصاویری با لبخند که مربوط به لحظات و روزهای خوش و خرم بوده , آلبوم عکسی هم در همه خانه ها موجود بوده تا با زنده ساختن تمامی دقایق خاطره انگیز و به یاد ماندنی , به زن و شوهر دمغ و دلخور برساند که هم انصافا روزهای خوشی را هم در کنار یکدیگر داشته اند و هم این نیز بگذرد!
گذشته از این ها نامه های رد و بدل شده به عنوان "آتو" مورد استفاده قرار نمی گرفت و زن و شوهر خوب می دانستند که با دور انداختن یا سوزاندن نامه های "بد" بیش از آنکه به طرف مقابل خدمت کنند خویشتن را از بسیاری از افکار مزاحم و ناراحت کننده خواهند رهانید!
متاسفانه این روزها اوضاع بر وفق مراد دیروز نیست و زن و شوهر بر این گمان باطل به سر می بر ند که بهتر است هر نوشته و تصویری را ثبت و ضبط کنند تا در مواقع ضروری بر علیه طرف مخالف مورد استفاده قرار گیرد.
اینکه قدیمی ها فقط از جشن تولدها و عروسی ها و نامزدی ها فیلم و عکس تهیه می کردند و امروزه از سلفی گرفتن با مرحوم تا تصاویر ضبط شده از چهره های داغدار و گریان حاضر در تشییع جنازه را هم داریم نشان می دهد که ما برای غمگین کردن بیش از پیش خود و دوانیدن خشم و عصبانیت به چهره مان خیلی هم کم نگذاشته ایم!
علاوه بر این ها حفاظت و نگهداری کامل از پیامک ها و تلگرام ها و نامه هایی که خواندن یک باره آن ها نیز آدم را از این رو به آن رو می کند می تواند کاملا به کمک تصاویر غم انگیز و ناراحت کننده آمده و کم و کسری های آن ها را به نیکی جبران نماید.
از سوی دیگر اعتقاد راسخ به اینکه می بایست در تمامی مراسم ختم و تشییع جنازه و خاکسپاری مرحومین و درگذشتگان نسبت دار و بلانسبت حضور یابیم اما "انشاالله در شادی هایتان جبران کنیم!" تعارفی بیش نباشد و برای رفتن به محافل عروسی و نامزدی و جشن تولد و میهمانی خداحافظی یا لباس مناسب نداشته باشیم و یا سر و وضعمان خوب نباشد و یا ندانیم که کادو چی بگیریم موجب خواهد شد که بزودی به جایی برسیم که اگر هم بخواهیم لبمان به خنده باز نشود!!!؟
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.