دموکراسی امریکایی!؟
آقازاده بودن در تمام کشورها چیز خوبی است، چون باعث می شود آدم ها کمتر گریه کنند!
به عنوان مثال، وقتی آقازاده دیوید بکام از آخر یک کارتون خوشش نیامده و گریه را سرداد، آقای او به فوریت با کمپانی تولید کننده کارتون تماس گرفته و سفارش ساخت همان کارتون قبلی با آخری متفاوت را داد!
جدا از آقازادگی، آقا بودن هم اسباب خوشحالی و خوشبختی آدم ها را مهیا می سازد.
مثلا وقتی آقای ترامپ زیر دوش حمام می رود و متوجه می گردد از سوراخ های دوش آب با فشار کافی خارج نمی شود، امر به تغییر قانون می دهد تا امریکایی ها بتوانند راحت تر از گذشته سر و تنی به آب بزنند.
دقت در کاری که ترامپ کرده است ما را متوجه دو ویژگی "دموکراسی امریکایی" می کند.
اولین خصیصه ها این است که بر خلاف تصور عمومی، در امریکا رییس جمهور منتخب با یک شهروند عادی اصلا برابر نیست، زیرا ناگفته پیداست که اگر یک شهروند معمولی امریکایی از میزان فشار آب دوش خانه نهایت نارضایتی را داشته باشد، بعید به نظر می رسد مسئولین و اولیای امور براحتی قبول کنند که به درخواست او جامه عمل پوشانده و قانون مشخص کننده فشار آب خانه ها را اصلاح نمایند.
دومین ویژگی "دموکراسی امریکایی" این است که حتی شخصی مثل ترامپ در مواجهه با یک قانون بد، به فکر تغییر قانون افتاده و سعی نمی کند با شخصی دیدن مشکل، آن را با دور زدن قانون و یا داشتن عملکردی غیر قانونی حل کرده و به دور و بری ها و اطرافیان توصیه به "صدایش را در نیاورید" نماید.
دلیل این امر این است که حتی ترامپ هم خوب می داند که جامعه امریکایی برای مجری قانونی که خودش کار خلاف قانون می کند تره هم خرد نکرده و او را وا می دارد که قبل از دیگران سراغ خویشتن رفته و صلاح را در اصلاح خود ببیند!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.