همیشه فکر می کردم که چرا شیشه شوهایی که می دانند از هر ده نفر، دو نفر، شاید کمی بیشتر، پولشان را می دهند، بی اجازه مشتری ها کارشان را جلو می برند.

بعدها متوجه شدم که انصافا آن ها شم اقتصادی خوبی دارند و وفق مایه ای که، اعم از زحمت و مواد، می گذارند، در هیچ حالتی متحمل ضرر و زیان نمی شوند.

در این باب باید گفت که انصافا بعضی از بچه ها قدر پول را بیش از آدم بزرگ ها می دانند. برای نمونه، یکبار که یک پسرک دستمال فروش از نگارنده خواست که به خرید یکی از دستمال هایش اقدام کند و جواب صادقانه " شش ماه است یکریال حقوق نگرفته ام" را دشت کرد، سوال بی جواب " چرا برای کسی که دستمزدت را نمی دهد کار می کنی!؟" را از دهان خارج ساخت.

خوشبختانه، همه آدم بزرگ ها به اندازه من دارای شم اقتصادی نیستند و بنابراین خوب می توانند تعادل کفه های دخل و خرج زندگی را به سود اولی به هم بزنند.

به عنوان مثال دوستی دارم که ضمن بقیه کارها، فعالیت سم پاشی هم می کند.

یک بار که، به اصطلاح، برایش یک کار جور کردم، قیمت را به مشتری نگفته و وی را مستحضر اینکه "عصر زنگ می زند و قیمت می گوید" نمودم.

در هنگامه عصر که بابت اطلاع از " جوش خوردن معامله" مزاحمش شدم، متوجه گشتم که وی بدون تماس با مشتری سراغش رفته و مکان را سمپاشی کلی نموده است.

وقتی عصبانیت فراوان من که با ادای " قرار بود فقط قیمت بگویی!" توام بود را متوجه شد، در کمال خونسردی " حداکثر پولم را نمی دهد و من هم بابت این امر گله ای ندارم" را گفت.

بعدها متوجه شدم که او آنقدر پول نامتعارف از مشتری ها می گیرد که کاملا برایش به صرفه است فعالیت های خود را طی نکرده، انجام دهد!

متاسفانه باید قبول کرد که این روزها خیلی ها فعالیت های خود را بر اساس " لابد دارند که پول زیاد می دهند" پایه ریزی کرده و خود را رابین هودهای عصر حاضر، با تکیه کلام " گوشت را باید از گرده گاو کند"، جلو می برند.

در این میان، آدم هایی را می شناسم که خرید و فروش های خود را بر اساس نیاز صورت می دهند، یعنی هنگامی که اوضاع و احوال خوب مالی دارند کالاهای خود را زیر قیمت هم می فروشند، اما در مواقع نیاز مالی شدید، روی اجناس خود قیمت " خون بهای پدر" می گذارند.

شاید بعضی از خوانندگان محترم نزد خود " این دیگر چه ربطی به رابین هود داشت!؟" بگویند.

در پاسخ باید گفت که رابین هودهای مدل جدید خود را در نقش توامان رابین هود و مستضعفان نیازمند کمک منظور کرده و در وهله نخست سعی می کنند که هوای نیازمندترین و محتاج ترین کسی که می شناسند، آقایی که خودشان باشند، را داشته باشند!!!؟