در زمان محمود احمدی نژاد بود که خبر خوش تولید بنزین داخلی دل های بیشماری را لبریز از خوشحالی نموده و تکیه کلام معروف آقای رییس جمهور، ما می توانیم، را بر سر زبان ها آورد.

متاسفانه، بعدها معلوم شد که بنزین داخلی با عدول از استانداردهای حفظ سلامت عمومی پای بر عرصه وجود گذاشته و بیم آن می رود که بیش از روح افزایی، جان گیری پیشه نماید!( انصافا در زمان احمدی نژاد، جن گیر و جان گیر خوب یکدیگر را شناخته بودند!)

اینکه محمود احمدی نژاد مجبور باشد روزی حساب کارهای کرده و نکرده خود، از تولید بنزین پر بنزن گرفته تا مفقود نمودن دکل، را پس بدهد بر نگارنده معلوم نیست، اما او خوب می داند که رییس دولت پاکدستان مجبور خواهد بود زمانی در پیشگاه عدل الهی حاضر شده و با مشاهده کارنامه اعمال خود حرفی برای گفتن داشته باشد!

اینکه چرا به یاد دوران خوش "مردی که همه چیز را می دانست" افتادم، تنها به سبب یک خرید معمولی صورت پذیرفت.

وارد مغازه که شدم، مغازه دار با خوشحالی زاید الوصفی خبر از تولید زودهنگام واکسن کرونا توسط متخصصین داخلی داد.

با شنیدن این خبر به خوشحالی زائدالوصفی نائل آمدم. با این حال توضیح اضافه آقای مغازه دار موجب شد که این احساس جای خود را به نگرانی شدید بدهد: " متخصصین ایرانی گفته اند که از لج امریکا و اروپا هم که شده زودتر از آن ها واکسن را می سازند"

واقعیت این است که هر چند هرگز در دل و مغز ابرقهرمانانی چون پاستور، فلمینگ، کخ و ... نبوده ام، بعید می دانم که شمار قابل توجهی از ایشان در عوض فکر کردن به خوب نمودن حال مردم، می خواهند هر مردمی باشند، در راستای ساکت کردن منتقدان و مخالفین خود دست به کار انجام کارهایی کارستان شده باشند.

با این حساب است که تنها چنانچه تولید واکسن کرونا در کشور از همان شیوه های معمول و معروف تولید واکسن در سرزمین های پیشرفته پیروی نماید، متخصصین و اندیشمندان تولید کننده "دست مریزاد" ها و "قدردانی" های مردمی را به جان خریدار خواهند بود.

در غیر این صورت و چنانچه سیاستمداران بخواهند جهت خاموش کردن اعتراضات و انتقادات مردم در مورد شیوه غلط مبارزه با کرونا آستین همت بالا زده و به شیوه محمود احمدی نژاد "ما می توانیم" را اجرایی نمایند، بیم آن می رود که تفکر اسکارلت وار آن ها، فردا در باره اش فکر می کنم، افاقه نکرده و تک رشته های اعتماد باقی مانده مردم نیز "بر باد رفته" گردد!