هر ساله، در آستانه کنکور سراسری، موافقین و مخالفین کنکور وارد یک کارزار درست و حسابی شده و تا دلتان بخواهد( یعنی تا دلشان بخواهد!) از خجالت یکدیگر در می آیند.

اگر بخواهیم انصاف به خرج دهیم باید بپذیریم که هر دو گروه یاد شده، در حد و اندازه ای، حرف برای گفتن و به کرسی نشاندن دارند.

موافقین کنکور بر این عقیده اند که در سرزمینی که خیلی چیزها و آدم هایش سر جای واقعی خود قرار نگرفته اند، کنکور سراسری از نادر جاهایی است که تا حدود نسبتا زیادی احقاق حق کرده و بین آنی که حسابی درس و مشقش را جدی گرفته و کسی که بیشتر اوقات خود را به تنبلی و بطالت گذرانده، تفاوت عمده قائل می شود.

کنکور سراسری در زمانی خاص آغاز شده و در وقتی معین به پایان می رسد. مکان های برگزاری آزمون تا حدود زیادی شبیه هم هستند و کمتر پیش می اید که نور بیش از حد یا تاریکی محل برگزاری آزمون باعث اینکه فردی به اندازه رقبا خوب عمل نکند، گردد.

صندلی های آزمون شباهت قریبی به هم دارند و وسایل مجازی که دانشجویان سال های آتی قرار است به مدد آن ها به مبارزه با سوالات سخت و دشوار برخیزند، چندان متفاوت از هم نیستند.

درست است که سهمیه ها همیشه باعث اعتراضات زیادی در کنکور سراسری شده است، اما اگر بخواهیم دست به داوری عادلانه ای بزنیم باید بپذیریم که نقش سهمیه های کنکور سراسری در پذیرش های بی جا و بی مورد، هرگز در قد و قواره رانت هایی که افراد با استفاده از آن ها سر از کارهای درست و حسابی  در آورده و یا سمت ها و مناصب مهم و کلیدی مملکت را قبضه کرده اند، نبوده است.

مخالفین کنکور سراسری هم، رحیم وار*، حرف هایی برای گفتن دارند:

آن ها در درجه نخست از تست زنی ایراد گرفته و این روش را رویه مناسبی برای اطلاع از میزان دانش و معلومات دانش آموزان نمی دانند. این عده می گویند که این روش گزینش باعث شده که هم و غم کلاس های کنکور در عوض بالا بردن سطح دانش و معلومات دانش آموزان، معطوف دو پاره کردن مطالب و مندرجات کتاب ها و تقسیم آن ها به دو گروه اساسی، قابلیت تهیه تست از آن ها وجود دارد و قابلیت تست از آن ها وجود ندارد، شده است.

مخالفین به جد بر این عقیده اند که کلاس های کنکور با تبدیل شدن به کلاس های آموزش تست زنی، روحیه خلاقیت و تحقیق و پژوهش افراد با ویژگی های متفاوت را از بین برده و با کانالیزه کردن آن ها، خوراک خوب و لقمه دندان گیری برای دانشکده ها و دانشگاه های دولتی و غیر دولتی، که حال و حوصله سر و کله زدن با دانشجویان پرسشگر و سوال کننده را ندارند، فراهم می سازند.

این موضوع که توانایی های بالقوه عملی افرادی که قرار است در آینده سر از فعالیتی عملی در بیاورند از روی تست زنی مشخص می شود نیز از ایرادات دیگر وارده به کنکور سراسری است. مخالفین کنکور می گویند که بیشتر دانستن قابلیت افراد در انجام کارهایی که در آینده بر عهده خواهند گرفت را نمی توان از روی نتایج آزمون سراسری متوجه شد، زیرا این امر به این می ماند که شما پس از گرفتن آزمون آیین نامه از داوطلبین امتحان رانندگی، بتوانید ادعای اینکه کدامین شرکت کنندگان، رانندگی بهتری خواهند داشت را نیز مطرح سازید( اگر بتوان این ادعا را مطرح کرد، کلا برگزاری آزمون "شهر" بی معنا خواهد بود)

بیشتر داوطلبان کنکور سراسری را آن هایی که می خواهند در آینده کاری برای انجام دادن داشته باشند تشکیل می دهند و کمتر کسی است که بخواهد جهت کسب پرستیژ اجتماعی یا جواب "بله" گرفتن از کسی که مدت هاست نشانش کرده، سر از کلاس های مختلف دانشکده در بیاورد.

متاسفانه، کنکور سراسری سالهاست بی تفاوت نسبت به بازار کار راه خودش را می رود و در عمل باعث شده برخی از مشکلات کاری مردم حل نشده باقی مانده و برخی معضلات آن ها بیش از حد لازم و ضروری حل و فصل شوند. این نکته که آزمون سراسری با دامن زدن به معضل بیکاری تحصیلکرده ها، ارزش و اهمیت تحصیلات عالیه را زائل ساخته است، از ایرادات زیادی است که به کنکور سراسری گرفته می شود.

در کشورهای متمدن و پیشرفته، مردم از بچگی وفق گفته " جهان چون زلف و خط و خال و ابروست      که هر چیزی به جای خویش نیکوست" یاد می گیرند که در کنار بازار کار و توجه به آنچه دیگران می پسندند، به دلخواسته های خود هم اهمیتی ویژه دهند تا هم در دوران خوش دانشجویی از درس و مشق لذت ببرند و هم در هنگام کار، در یکساعت شصت تا خمیازه نکشند!

در کشور ما، کنکور سراسری باعث شده که رشته ها به دو دسته ویژه و معمولی تقسیم شوند. این تقسیم بندی موجب گشته که برخی از علاقمندان رشته های معمولی که آدم های ویژه ای هستند، ویژگی خود را ترک گفته و با پا روی دلشان گذاشتن، سر از رشته ویژه مورد پسند دوستان و آشنایان و بستگان نزدیک و دور در بیاورند. این امر باعث شده که بسیاری از افرادی که در دوران مدرسه و دبیرستان پر از شور و نشاط بوده اند، به مجرد دانشجو شدن به سختی درس خوانده و در هنگام رفتن به سر کار، با پژمردگی کامل، فقط پس از چند بار خاموش نمودن زنگ تلفن همراه مهیای رفتن گردند.

روی این حساب است که مخالفین کنکور سراسری، کشتن عشق و علاقه داوطلبان به درس و کار را فعالیتی که فقط از عهده کنکور سراسری بر می آید به حساب می آورند.

کنکور سراسری ادعای اینکه بهترین گزینش ها را دارد را دارد. این بهترین گزینش ها باید منجر به این شوند که دانشکده های مختلف کار چندان سختی با دانشجویان خود نداشته باشند و آن ها را به بهترین شکل ممکن وارد بازار کار نمایند.

فعالین بازار کار با این قضیه مشکل دارند و می گویند که بیشتر فارغ التخصیلان و دانش آموخته های دانشگاه ها و دانشکده ها را کسانی که پس از ورود به بازار کار تازه باید کار یاد بگیرند تشکیل می دهند.

درست است که در این باب، دانشکده ها و دانشگاه ها را باید متهمین ردیف اول قلمداد کرد، اما کنکور سراسری هم همیشه و در هر حال به اینکه آنقدرها هم که ادعا می کند گزینشگر خوبی نیست، متهم بوده است.

علیرغم همه این حرف و حدیث ها، موافقین و مخالفین کنکور سراسری هرگز نخواسته اند با هم به توافق رسیده و ماجرا را از حالت صفر و یکی، حذف و پیشروی به سبک و سیاق سابق، در بیاورند.

این موضوع در حالی رقم خورده که تجربه دانشگاه آزاد، علیرغم اینکه بیش از خصوصی بودن باید دولتی محسوب شود، تجربه نسبتا موفقی بوده و همواره این امید را در دل دوستداران علم و دانش زنده می کرده که اگر در کنار کنکور سراسری به شماری از دانشکده های خصوصی اجازه فعالیت داده می شد و آن ها مجاز می شدند به سبک و سیاق خود به گزینش دانشجو اقدام کنند، آیا اوضاع و احوال فعلی کسب دانش در دانشکده ها از آنچه امروزه شاهد و ناظرش هستیم بهتر نمی شد!؟

یکی از قهرمانان بامداد خمار

منتشر شده در روزنامه اطلاعات