اعدام یک شرابخوار!؟
در هفته گذشته، اعدام یک شرابخوار مشهدی سر و صدای زیادی به پا کرده و گروه کثیری از مردم را مجاب نمود که مخالفت خود با آن را اعلام نمایند.
علیرغم این موضوع، جنس بیشتر مخالفت های مردمی را دو مورد زیر تشکیل می داد:
گروهی از افراد جامعه حکم اعدام شرابخوار را کیفر غیر متناسب با جرم دانسته و بر این گمان که هیچ شرابخواری را نباید بابت اینکه زیادی دمی به خمره زده است اعدام نمود، بودند.
گروه دوم اعدام شرابخوار را کاری بایسته به حساب می آوردند، اما حرف حسابشان این بود که در حالی که امثال بابک زنجانی که خون مردم را در شیشه کرده است، به علت اینکه پول ها و اموال و دارایی های خود را بصورت قطره چکانی در اختیار ملت قرار می دهد حالا حالاها خیال و حق زندگی کردن دارند و تا جایی که امکان دارد در حبس هم خوب زندگی می کنند، آیا حق داریم شرابخواری را به این علت که ازش پولی در نمی آید فوری وارد مرحله فوتی نماییم!؟
متاسفانه، آنچه در این میان مورد غفلت بیشتر مردم واقع شد این بود که اغلب افراد جامعه که از موضوع مطلع شدند خبر نداشتند که شرب خمر بیش از 3 بار مجازات اعدام دارد و لذا به مجرد کسب اطلاع در کمال تعجب " واقعا می کشند!؟" را بر زبان آوردند.
اینکه قانونگذاران و مجریان قانون از حکم و مجازات یک جرم خبر داشته باشند و مردم عادی که ممکن است این جرم را مرتکب شوند از بلایی که در صورت وقوع جرم سرشان خواهد آمد بی اطلاع باشند، موضوعی کاملا نگران کننده است که چرایی آن را می باید مورد بحث و موشکافی قرار داد.
اگر اهل مشاهده سریال های صدا و سیما باشید قطعا می دانید که در این سریال ها، که قرار بوده آیینه ای از رفتار و اخلاق مردم معمولی جامعه را در برابر دیدگان بیننده تلویزیونی قرار دهند، کسی مشروب نمی نوشند و در عوض بعضی ها نوشیدنی مصرف می کنند.
اصولا وقتی مردم یک کشور اهل کاری نیستند لازم نیست برای آن کار قانون نوشته شود و کسانی پیدا شوند که مجری قوانین تصویب شده باشند.
وقتی کلمه مشروب از تمامی کتب درسی و غیر درسی حذف می شود و اطلاع از آن بصورت زیرزمینی صورت می گیرد، نه پزشکان و متخصصین حق دارند با بیان مضرات نوشیدن الکل، جلو بسیاری از نابینایی ها و مرگ و میرها را بگیرند و نه قانونگذاران حق دارند موضوع را زیادی باز کرده و اگر چنین کنید چنانتان می کنیم بگویند.
از سوی دیگر، با باز کردن موضوع پای آمار و ارقام هم به میان کشیده خواهد شد و در باره صحت و سقم عباراتی از قبیل " الکل مصرفی ایرانی ها از متوسط جهانی بیشتر است" بحث و تبادل نظر صورت خواهد گرفت.
در صورت صحیح بودن مصرف بالای الکل ایرانی های داخل کشور( خارجی ها که جای خود را دارند!) مسئولین و متصدیان مربوطه وادار به پاسخگویی بوده و باید جوابگوی این باشند که تولیدات زیرزمینی و خانگی الکل دارای مصرف داخلی صرفه اقتصادی دارد یا میزان زیادی از الکل توزیعی در کشور از مبادی رسمی و قانونی وارد سرزمین عزیز ما می گردد؟
وانگهی، در حالی که سازمان ها و نهادها و ارگان ها و ادارات مختلف کشور کلی بودجه بابت انجام اقدامات فرهنگی می گیرند، آیا برونداد آن ها نباید چیز ویژه ای را نشان دهد و نمایندگان و مسئولین آن ها بتوانند در جلسات و سمینارهای مختلف کاری با نمایش دادن اعداد و ارقام واقعی، این موضوع که "کار خاصی هم کرده اند" را اثبات نمایند.
علاوه بر این ها ممکن است متصدیان و متولیان امر فکر کنند که اگر مجازات شرب خمر، اطلاع رسانی عمومی گردد، این احتمال وجود دارد که بعضی ها با اطلاع یافتن از " در یکی دو بار اول اتفاق خاصی نمی افتد"، حساسیتی که در ننوشیدن الکل دارند را کنار نهاده و توصیه های مشفقانه " دست کم یک بار بنوش تا ببینی چه مزه ای دارد!" را عملی نمایند.
شاید توجه به مسایل و مشکلات اینچنینی است که باعث شده مسئولین و متصدیان امر در پاسخ به سوال عمومی " چرا اعدامش کردید!؟"، " کارهای دیگر هم کرده بود" گفته و سعی نمایند منبعد در مواجهه با موارد اینچنینی از اجرای مر قانون، به کلی، صرف نظر نمایند!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.