دوستی دارم که نام دخترش را "آمیتیس" گذاشته است. وقتی از او دلیل این کارش را سوال کردم جواب داد که دوست داشت دخترش اسمی ایرانی که با نام های فرانسوی هم جور در بیاید داشته باشد.( نام خودش رامین بود که فرانسوی ها آن را غامین می خواندند!)

از این اسم های دو منظوره در داخل کشور هم زیاد یافت می شود. برای نمونه، برخی پدر و مادرها به احترام والدین خود نام های خاصی را در شناسنامه فرزندان درج می کنند، اما ترجیح می دهند بچه ها را با آن اسامی که خود دوستدار آنند صدا بزنند.

اسامی دو کلمه ای هم در سرزمین ما زیاد مورد استفاده قرار می گیرد. برخی از این اسامی جهت وجه تسمیه بودن پای بر عرصه وجود می گذارند و بعضی از آن ها برای اینکه پدر و مادر را آمیخته ای از سنتی- مدرن نشان دهند تولید می شوند.

جالب این است که برخی از پدر و مادرهایی که اسامی دو کلمه ای بر فرزند می گذارند، بزودی متوجه می شوند که ادای آن ها کار آسانی نیست و بهتر است بچه را فقط با یکی از کلمات مورد خطاب قرار دهند.

بعضی پدر و مادرها نام مشاهیر را بر فرزند خود می گذارند و گمان می کنند که بچه ها در بزرگسالی حاضرند کار و زندگی خود را رها ساخته و هم و غم خود را فقط معطوف اینکه اسمشان با مسما از آب در بیاید نمایند.

عده ای از والدین، قبل از اسم گذاری شغل آینده نوزاد را تعیین کرده و پس از آن اقدام به انتخاب نامی که با منصب انتخابی جور در بیاید می کنند.

بعضی از پدر و مادرها نام کسی که دوست داشته، اما به وصالش نرسیده اند را بر فرزند می گذارند تا یاد و خاطره نیمه پیدا نشده را برای همه عمر ور دست خود داشته باشند. هر چند این افراد سعی می کنند که دلیل نامگذاری خود را برای ابد پنهان سازند، اما دست سرنوشت با بازی های عجیب خود معمولا دست آن ها را کاملا رو می کند.

برخی از اسامی در نتیجه لج و لجبازی پای بر عرصه وجود می گذارند. مثلا وقتی پدر و مادر، یکی از اهالی فامیل را اصلا دوست ندارند و خوب می دانند که او اسم خاصی را اصلا نمی پسندد، از لج او هم شده همان نام را برای فرزند بر می گزینند.

بعضی از اسامی در راستای تک بودن پای بر عرصه وجود گذاشته و فامیل را وا می دارد که برای رو نشدن محدوده دایره لغات خود، اقدام به تهیه یک فرهنگ لغت هم بکند.

دختر و پسر بودن بعضی نام ها اصلا معلوم نیست و فامیلی که می خواهد از روی اسم به دختر و پسر بودن نوزاد پی ببرد را حسابی کنفت می کند.

برخی اسامی بر پایه "پدر و مادر چکاره اند که روی بچه هایشان اسم بگذارند" پای بر عرصه هستی گذاشته و دارای ماجراهای جالبی می باشند:

بعضی دوستان با پی بردن به اینکه رفیق گرمابه و گلستانشان از چه چیزی بدش می آید، آن چیز را به اسم واقعی رفیق افزوده و وی را دارای نامی ماندگار و منحصر به فرد می نمایند.

برخی رفقا با محتصر سازی اسامی، که بعضی هایشان همین جوری هم ساده و مختصر هستند، نام هایی جدید که باعث می شوند آن ها در ادایشان زیادی به زحمت نیفتند می سازند.

در فیلم زیبای "رقصنده با گرگ" می بینیم که سرخت پوست ها بر مبنای ویژگی های ظاهری یا شخصیتی آدم ها روی آن ها اسم می گذارند و به همین دلیل افراد در مواجهه با " رقصنده با گرگ"، " ایستاده با مشت" و "همیشه خندان" تا حدود زیادی پی به اینکه با چه جور آدمی طرف هستند می برند.

به راستی اگر ما از روش خوب سرخپوست ها تبعیت کرده و در عوض والدین به دیگران صادق و صریح اجازه می دادیم که نام ما را برگزینند( انگار ما به والدین اجازه داده ایم برایمان اسم انتخاب کنند!)، امروزه می توانستیم اسامی خود را مایه افتخار بدانیم!؟