چرا با شبکه های مجازی مشکل داریم!؟
از یک نفر درخواست "تعقیب" نموده و به اطلاع او می رسانید که مایل هستید در زمره "فالورهایش" در بیایید. طرف از دستتان دلخور می شود که چرا در حالی که از دوستان نزدیک و صمیمی او نیستید درخواست مشاهده عکس ها و تصاویر خصوصی وی را داده اید.
از یک نفر درخواست "تعقیب" نکرده و بطور ضمنی به اطلاع او می رسانید که تمایلی به "فالو" کردن کارهایش ندارید. طرف از دستتان دلخور می شود که چرا در حالی که می دانید چقدر به تعداد بالای فالور اهمیت می دهد، به یاریش برنخاسته و وفق اصل " یک نفر هم یک نفر است" کمک حالش نشده اید.
"ذهن خوانی" و "دل بینی" دیگران اصلا کار آسانی نیست و به همین دلیل، سالهاست که غالب ساکنین کشورهایی همانند آلمان، فرانسه و انگلستان ترجیح داده اند کارهای خود را با استفاده از حروف، کلمات و جمله های ادا شده یا درج گردیده جلو ببرند.
به این ترتیب است که مشکلات بالا، خاص ما ایرانی هاست و ساکنین سرزمین های یاد شده، هم بی ایراد می بینند که کسی از دیگری تقاضایی نماید و هم، بی عیب می دانند که کسی در پاسخ به تقاضای دیگری، بی آنکه ندای وجدان اذیتش کند یا به "یک وقت بد نشود" فکر کند، "امکان ندارد" را مورد استفاده قرار دهد.
موضوع، قطعا فقط به فضای مجازی ارتباط ندارد و در دنیای واقعی هم بسیاری از اروپاییان کارهای خود را به مراتب ساده تر از ما ایرانی ها جلو می برند.
شما به یک خواستگاری ساده توجه کنید! یک اروپایی می تواند در کمال سادگی از خانمی تقاضای ازدواج کند.
از آنطرف، خانم مورد نظر می تواند به سادگی آب خوردن، " ببخشید من شوهر دارم" گفته و یا از اینکه درخواست کننده را لقمه چندان دندان گیری ندانسته است، سخن به میان آورد.
درخواست ازدواج ما ایرانی ها اصلا به این سادگی نیست. شما برای دادن درخواست ازدواج در وهله اول باید اقدامات ایمنی را جدی گرفته و مورد مناسب ازدواج را تنها بر مبنای ارج نهادن به " ببین انگشتر( یا حلقه) داره" انتخاب نمایید.
جواب دادن به خواستگار، قطعا، از این هم سخت تر است، زیرا ما ایرانی هایی که در هنگام پسند نکردن یک جفت کفش قابل دار " یک دوری می زنیم و بر می گردیم" گفته و فروشنده را حسابی سر کار می گذاریم، جواب "نه" را براحتی در اختیار خواستگار نگذاشته و او را، شاید برای روز مبادا، کماکان در حالت "تعلیق" نگهداری می کنیم.
ذکر این نکته نیز بجاست که آن هایی که با عدم مشاهده حلقه یا انگشتر دل به دریا زده و اقدام به خواستگاری نموده اند، در بسیاری مواقع، در عوض دشت جواب ساده "نه" با توهین ها و تحقیرهایی در مایه های " چطور به خودت اجازه داده ای از دختر من خواستگاری کنی!" روبرو شده اند.
به این ترتیب باید بپذیریم که در حالی که انواع و اقسام مشکلات ریز و درشت و عدیده و ندیده، دور و بر ما را احاطه کرده و زندگی را برایمان سخت کرده اند، پاره ای از مسایلی که براحتی قابل حل شدن هستند از فرهنگ ما نشات گرفته و حاصل بها دادن به موضوعاتی از قبیل " تعارف" و "رو در بایستی" می باشد. در ضمن، داشتن "خواهر و مادر"، "ناموس پرستی" و اطلاع از اینکه "در دل های دیگران چه خبر است!" شروطی تعیین کننده ، که بدون آن ها می باید فکر ازدواج با نیمه پیدا شده را کاملا از ذهن به در نمود، هستند.
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.