روز مبادا چه روزی است!؟
از نخستین روز کاری مصمم شد که پس انداز را جدی گرفته و به پول هایی که جز برای زنده ماندنش به کار می آمدند دست نزند. او برای انجام این مهم مجبور بود جواب حرف و حدیث های مردم را داده و مخالفین خود را با بیان "روز مبادایی هم هست" آرام نماید.
80 ساله هم که بود همینگونه عمل می کرد و به مجردی که پای پول و خرج آن به میان می آمد، بستگان نزدیک و دور و آشنایان را مستحضر نگرانی خود از آینده می نمود.
عاقبت، یکی از بستگان تاب نیاورده و در هنگام سکوت دیگر حضار، با بیان " آینده تو همین امروز است! فردا که نیست و نابود شدی چطور می توانی از اندوخته هایت برای زندگی بهتر خود و زن و بچه هایت استفاده کنی!" حسابی از خجالت مرد " آتیه ساز" در آمد.
حکایت دولت روحانی به گونه ای قریب به داستان بالا می ماند، زیرا در حالی که از زمان ورود و شیوع کرونا، این ویروس چغر و بد بدن گر و گر آدم کشته و انتظار می رفت که از همان روزهای اول ورود این میهمان خوانده!، دولت روحانی با ساپورت مالی مردم خانه نشین، ایشان را به بیرون نیامدن از خانه تشویق و ترغیب نماید، آقای رییس جمهور خیلی زود نسبت به بازگشایی کسب و کارها رضایت داده و مخالفین خود را با بیان " از کجا بیاورند بخورند!؟" آرام ساخت.
سوالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا وقتی در مقابله با ویروسی همانند کرونا دست به دخایر دولتی زده نشده و آن ها را برای روز مبادا حفظ می کنیم، نباید " واویلا" بگوییم!
در پاسخ به این سوال ممکن است عده ای حرف منطقی " دیگر ذخیره ای موجود نیست که امکان دست بردن به آن وجود داشته باشد" را بر زبان بیاورند.
اگر واقعا چنین باشد هیچ کاری نمی توان کرد و تنها می باید از فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی خواست تا با پیدا کردن کلمه ای به جای " واویلا" مردم ایران را برای بیان عمق فاجعه یاری رساند!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.