یکی از دوستان خاطره ای از دوران خوش دانشجویی خود تعریف کرده است که شاید شنیدن آن برای شما هم خالی از لطف نباشد:

استادی داشتیم که بی نهایت خوب، اما فوق العاده سختگیر بود.

یکی از عادات استاد این بود که در پایان جلسه به سوالات برخی از دانشجویان پاسخ می داد.

قانون استاد این بود که در هر جلسه تنها به سه سوال پاسخ گوید. لذا، او همواره به دانشجویان توصیه می کرد که از فرصت پیش آمده نهایت بهره را برده و وقت دیگران را با مطرح نمودن سوالات پیش پا افتاده و به دردنخور و آبکی تلف نکنند.

استاد، معمولا، جواب هر سوالی را می دانست و عموما، متعاقب دادن پاسخ، " سوال خوبی نبود!" می گفت.

یکبار، استاد، به مجرد ورود، یکی از دانشجویان را مخاطب ساخته و به او "ریش گذاشته ای!؟" گفت.

دانشجو ضمن تایید سخن استاد "بچه ها می گویند بهم می آید" را قید کرد.

استاد " بیخود می گویند" گفته و در دنباله " سنت را بیش از واقعیت نشان می دهد" را بر زبان آورد.

جلسه درس شروع شد و استاد از مطالب بی نهایت مهمی که معمولا کمتر در باره آن ها بحث و سخن به میان می آید پرده برداری نمود.

در پایان جلسه و وقتی به سبک و سیاق معمول نوبت پاسخگویی سوالات دانشجویان فرا رسید، دانشجویی که ذکر خیر آن رفت قبل از همه دست بلند کرده و اجازه خواست تا سوال خویش را مطرح نماید.

با اجابت استاد، وی " مثلا چند ساله!؟" را بر زبان آورده و شلیک خنده همکلاسی ها را به آسمان بلند کرد، زیرا همگان متوجه شدند که در حالی که فکر و ذکر همه دانشجویان متوجه مطالب مفید و ارزنده استاد بوده، همکلاسی آن ها در تمام مدت درس در اندیشه اینکه با گذاشتن ریش چند ساله به نظر می آید، فرو رفته است.

حکایت بالا بسیار به حکایت نحوه برخورد مسئولین و مردم با صدا و سیما می ماند، زیرا در حالی که بسیاری از سریال های پر هزینه صدا و سیما کیفیت مناسبی ندارند و بسیاری از برنامه های آموزشی سازمان فاقد بار آموزشی درست و حسابی هستند و بسیاری از برنامه های تفریحی و سرگرم کننده صدا و سیما باعث شده اند که مردم اوقات تفریح و سرگرمی خود را به گونه ای دیگر پر کنند و بسیاری از سریال های سازمان گوی رقابت را به سریال های ساخته شده توسط کشور دوست و برادر، ترکیه، باخته اند، هم و غم بسیاری از مردم و مسئولین این است که متوجه شوند صدایی که در پس زمینه تیتراژ یک سریال نسبتا موفق پخش شده، زنانه و متعلق به یک "لوس آنجلس نشین" است، یا خدای کرده می توان صدایی مشابه را به جای آن جا زد!( آدم یاد سریال دایی جان ناپلئون می افتد که می خواستند صدای فرخ لقا خانم را به جای صدای آقاجان جا بزنند!)