دیروز نامه!؟

"کرونا"، اوضاع و احوال مطبوعات را هم حسابی قمر در عقرب کرده است، زیرا این ویروس چغر و بد بدن 24 ساعت در کارتن و مقوا مانده و از آن جدا نمی شود.
از آنجا که همیشه کاغذ، پسرخاله و دختر عمه مقوا شناخته شده و بعضی ها تا جایی پیش رفته اند که کاغذ و مقوا را اخوی یا خواهر برادر می دانند، روزنامه خوان های درست و حسابی، که هم دوست دارند روزنامه بخوانند و هم دوست ندارند به این زودی ها از قید حیات رها شوند، مجبورند با پهن کردن روزنامه جلو آفتاب به مدت 24 ساعت، دفع ضرر احتمالی نمایند.
با این حساب، اخبار مندرج در روزنامه ها پس از بیات شدن در اختیار خواننده ها قرار می گیرد و چون در شرایط عادی هم هر روزنامه ای اخبار روز گذشته را در اختیار مشتریان خود قرار می دهد( اصلا چرا به آن روزنامه می گویند!)، بسیاری از مطالعه کنندگان "دیروز نامه" به مجرد مطالعه هر تیتر، " این را که قبلا می دانستم" خواهند گفت.
چاره کار این است که روزنامه ها دست به پیش بینی بزنند و مردمی که روزنامه ها را به مدت یک روز تمام جلو آفتاب پهن خواهند نمود را در جریان اتفاقاتی که قرار است در روز آتی به وقوع بپیوندد، قرار دهند.
خوشبختانه فناوری به مدد روزنامه های اینچنینی آمده و در مواردی همچون باریدن باران و برف، آن ها می توانند با مدد گرفتن از اطلاعات و پیش بینی های هواشناسی کار را به نحو احسن جلو ببرند.
متاسفانه، کار در دیگر زمینه ها به این راحتی ها نیست و هر آن امکان دارد مطبوعاتی که اخبار دروغ در اختیار مردم می گذارند به مرور اعتبار خود را از دست رفته ببینند.
البته در این باب، مطبوعات ایرانی مشکلات همتایان خارجی را ندارند و چون از قبل خوانندگان خود را با در جریان قرار دادن اینکه دوستشان دارند و به این مناسبت گاهی برخی از مسایل آزاردهنده را از ایشان پنهان می دارند و گاه جهت جلوگیری از تکدر خاطر این عزیزان، اتفاقات را آنجور که نیفتاده به آن ها تحویل می دهند، حسابی آماده روزهای کرونایی کرده اند، می توانند خوشحال اینکه در یک کشور غربی منتشر نمی شوند گردند.
تیراژ کم روزنامه ها و کاهش تعداد صفحات و ابعاد آن ها و اینکه عکس های روزنامه ها روز به روز بزرگ و بزرگتر شده و حاشیه ها جای متون را گرفته است، بیشتر کمک حال روزنامه ها شده است.
علاوه بر این ها بسیاری از مطبوعات می توانند روی این موضوع که خیلی ها وفق عادت روزنامه را خریده و حتی نیم نگاهی به آن نمی اندازند، حسابی ویژه باز نمایند.
به همه این ها می توان این نکته را افزود که مدیر مسئول خوش ذوق یک روزنامه می تواند پرسنل خود را تقسیم نموده و در حالی که از بعضی از ایشان پیش بینی خبرهای پیش رو را می خواهد، دیگران را وادار نماید که به رویداد وقایع پیش بینی شده کمک نمایند.
به عنوان مثال، بعضی از پرسنل می توانند انبوهی از زباله ها را در یک آبرو ویژه و حیاتی ریخته و همکاران خود را قادر سازند که محل دقیق آبگرفتگی روی داده در صبح روز بعد را کاملا پیش بینی نمایند.( از خاکریزی روی جوجه یک روزه هم می توان کمک گرفت!)
از سوی دیگر، بعضی از همکاران جان بر کف یک رسانه غیر دیداری و غیر شنیداری که می خواهد واقعا خواندنی باشد می توانند با مطالعه نقشه کرونا، بدون استفاده از وسایل حفاظت فردی و بی رعایت فاصله گذاری اجتماعی در محل با خطر بالای شیوع کرونا ظاهر شده و همکاران خود را قادر سازند از حالا تیتر " برخی از همکاران ما به کرونا مبتلا شده اند" را تهیه و تدارک ببینند.
علیرغم همه این ها، جدا به تمامی مطبوعات توصیه می شود که تا زمان به خانه رفتن ویروس کرونا، صفحه حوادث خود را تعطیل یا کم رنگ کرده و از پیش بینی موارد قتل، سرقت و ، خدای ناکرده، خودکشی، تا جایی که می توانند اجتناب نمایند!
منتشر شده در روزنامه اطلاعات
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.