از چالش زباله آنوری ها تا پیژامای ما!؟
راحت طلبی و تنبلی ما ایرانی ها شهرت جهانی دارد، به گونه ای که کلمه "پیژامای فرانسوی" در اصل همان "پاجامه ایرانی" بوده که وقتی وارد زبان فرانسه شده بصورت کنونی در آمده است.
وقتی این راحت طلبی را در کنار "چالش زباله"، که این روزها در اروپا و امریکا باب شده است، بگذاریم متوجه مسائلی می شویم که توجه به آن ها چندان خالی از لطف نیست.
راستش را بخواهید وقتی در یک کلیپ، خانمی با لباس مجلسی را مشاهده کردم که در حال بیرون بردن زباله بود، در اصل سطل زباله را بیرون می برد، و آن را با نحوه بردن زباله تا سر کوچه خودمان مقایسه کردم، ناخودآگاه یاد "میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است" و "دامن پرچین یار و صورت مردان پیر هر دو پر چینند، اما این کجا و آن کجا" و "دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه هردو جانسوزند اما این کجا و آن کجا" و باقی قضایا افتادم.
داستان "چالش زباله" از جایی آغاز شد که یک بانو لباس مجلسی برای رفتن به میهمانی تهیه کرده، اما به علت "کرونا" موفق به دربر کردن آن نشده بود.
روی این حساب، جهت ممانعت از حیف شدن لباسی که برای پوشیدن، نه خاک خوری در رخت آویز یا قفسه لباس ها، تهیه شده بود "چالش زباله" را راه اندازی نموده و با خود قرار گذاشته بود که در هنگام بیرون بردن زباله، لباس فاخر و اعیانی بر تن نماید.
مشابه این قضیه را در کلیپی دیگر دیدم: خانواده ای که عادت داشتند هر چند وقت یکبار به اتفاق بچه ها سری به رستوران بزنند، یکی از اطاق ها را به گونه ای تغییر داده بودند که حال و هوای رستوران را تداعی کرده و زنده نماید.
این خانواده محترم، پدر و مادر، صحنه غذاخوری بچه ها را کاملا شبیه میز رستوران ساخته و با در اختیار قرار دادن منو، از بچه ها خواسته بودند که غذای مورد علاقه خود را سفارش دهند.
علاوه بر این ها، گاه که به مشاهده صحنه های مربوط به ورزش های خانگی اروپائیان نظر انداخته و لباس کار خانگی آن ها را مشاهده می کنیم، به فکر اینکه "مگر می خواهند میهمانی بروند" می افتیم.
شوربختانه، باید بپذیریم که ما ایرانی ها از قدیم الایام برای میهمان و دیگران ارزش و احترام بیش از حد قائل شده و هرگز برای خودمان و اعضای محترم خانواده تره هم خرد نساخته ایم.
با کمال تاسف باید گفت که موضوع فقط به پوشش مربوط نیست و ما جدا از آنکه بارها و بارها شنونده " این لباس را توی خانه نمی پوشند" و " مگر می خواهی جایی بروی" بوده ایم، سعی کرده ایم بهترین غذاها و خوشمزه ترین آن ها را برای میهمان تدارک ببینیم.
شاید الان که به میمنت ورود کرونا!؟، مجبوریم بیشتر روزها را در خانه سپری سازیم، لازم باشد که بیشتر به خودمان رسیده و نیمه پیدا شده را مجاب نماییم که در محیط امن خانه و خانواده هم به کار برنده عباراتی همانند "چقدر خوب شدی" و "چقدر این لباس بهت می آید" باشد.
کسی چه می داند! شاید دربرکردن البسه خوب در محیط داخل خانه و پختن و سرو غذاهایی که عادت کرده ایم فقط جلو میهمان بگذاریم و صفا دادن به سر و صورت، انگار که می خواهیم عازم میهمانی شویم، موجب شود که محیط قرنطینه خانگی فرح بخش تر و دلپذیرتر گردیده و به اعضای خانواده شخصیت غیر تهاجمی بدهد!
قطعا در این حال، تلفن های سازمان بهزیستی هم کمتر از سابق به صدا در خواهند آمد!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.