بیشتر مردم از عملکرد دولت راضی نیستند.

قطعا، عدم رضایت ایشان فقط معلول فعالیت های کرده و نکرده آقای رییس جمهور و وزرا نیست و آنچه در ارگان ها، نهادها، سازمان ها و محل کارهای دولتی انجام می شود( یا نمی شود) مردم را به سوی نارضایتی از دولت خدمتگذار سوق داده است.

علیرغم این موضوع، بیشتر افراد جامعه دوست دار اینند که سر از کارهای دولتی درآورده و یا بچه های خود را شاغل در مشاغل دولتی ببینند!

درک و فهم چرایی این دوگانه چندان سخت نیست و دقت در داستانک زیر می تواند ما را بخوبی متوجه اوضاع و احوال فکری و روش و منش آدم های امروزی نماید:

برادر بزرگ سیب بزرگ را خودش خورد و سیب کوچکتر را به برادر کوچک داد.

برادر کوچکتر اعتراض کرده و گفت: این کار درستی نبود که سیب بزرگ را خودت خوردی و سیب کوچکتر را به من دادی؟

برادر بزرگتر جواب داد: تو اگر جای من بودی چه می کردی؟

برادر کوچکتر گفت: معلوم است. من سیب کوچک را خودم می خوردم و سیب بزرگ را به تو می دادم.

برادر بزرگ گفت: پس دلخوریت از چیست؟ الان هم همینطور شده است، یعنی سیب کوچک به تو رسیده و سیب بزرگ از آن من شده است!

داستانک بالا دورویی و دورنگی که در افکار و اعمال بسیاری از ما ایرانی ها وجود دارد، اما متاسفانه بر زبان رانده نمی شود، را توضیح می دهد، یعنی در حالی که بیشتر ما از دیگران انتظار داریم که بیش از آنکه در قید و بند پول باشند، به فکر خدمت رسانی به مردمی که ما هم یکی از آن ها هستیم باشند، به خود کاملا حق می دهیم که حقوق ثابت و اضافه کار فیکس را مهمترین عواملی که جایگاه اداری ما را تعیین می کنند به حساب بیاوریم.

آمارها بخوبی حکایت از این دارند که ساعات کاری مفید مشاغل دولتی به اندازه فعالیت های بخش خصوصی نیست( زمانی با حساب و کتاب تعیین کرده بودند که هر ایرانی به طور متوسط نیم ساعت کار مفید روزانه در جاهای دولتی انجام می دهد و به صورت میانگین دو ساعت فعالیت غیر مضر،همان مفید محسوب می شود!، در محیط کارهای خصوصی صورت می دهد)

با این حساب و وقتی شما می توانید با حضور در جاهای خصوصی، با ندید گرفتن خیلی چیزهای دیگر، به خود "4 برابر دولتی ها مفید هستم" بگویید، چرا باید هم و غم خود را معطوف حضور در یک فضای دولتی نمایید.

قطعا، دلیل اصلی این امر به سادگی انجام کارهای دولتی و سختی فعالیت در بخش خصوصی بر می گردد.

در فعالیت های دولتی داشتن مدرک، که گرفتن آن سخت نیست، اصل است و این در حالی است که بخش خصوصی از شما سواد، که کسب آن اصلا آسان نیست، می خواهد.

یک جای دولتی حقوق و دستمزد شما را علاوه بر مدرک، وفق تجربه کاری( کاری هم به مفید و مضر بودنش ندارد!) تعیین می کند، در حالی که در یک محل خصوصی، شما فقط حق دارید فعالیت هایی که مشتری ها را از خود راضی کرده است را تحت عنوان "سابقه کار" معرفی نمایید.

در یک جای دولتی، کلیه زمان های حد فاصل دو کارت زنی، مدت انجام کار به حساب می آیند، در حالی که در یک بخش خصوصی، حتی بسیاری از کارهای مفید صورت گرفته تحت عنوان فعالیتی که چندان هم خاص نبوده منظور می گردد( بسیاری از خصوصی ها فقط بر مبنای انجام فعالیت های خاص حقوق می دهند)

در یک جای دولتی، شما می توانید اضافه کاری نکنید، اما پولش را بگیرید( به چنین امری "اضافه کاری فیکس" می گویند)

در یک محیط خصوصی، اضافه کار فقط بر مبنای درخواست کتبی یا شفاهی مقامات بالاتر صورت گرفته و پول آن ممکن است علاوه بر گرفتار زود و دیر شدن، در بند سوخت و سوز شدن هم قرار گیرد.

با این حساب، درست است که باید به آدم های معمولی حق اینکه سر از کارهای دولتی در بیاورند را بدهیم( هنوز هم کار دولتی هست!؟)، اما باید انصاف داده و پذیرفت که دیگر تنها واعظان نیستند که چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند! خیلی وقت است که آدم های معمولی هم چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند!