"بازیگر" به که می گویند!؟
"پایتخت" را ندیده بودم و تنها قرنطینه اجباری و اینکه بسیاری از بستگان" ببینی ازش خوشت می آید" گفتند باعث شد که سر سفره این سریال انصافا خوش ساخت بنشینم.
قسمت نخست این سریال، قسمت اولی که من دیدم، چنگی به دل زده و مرا تشویق به تعقیب ماجراها نمود.
در قسمت دوم و وقتی نام "جواد خیابانی" را به عنوان "بازیگر میهمان" مشاهده کردم، به یاد اولین حضور علی انصاریان در برابر دوربین افتاده و با توجه به آشنایی دیرینی که با خیابانی داشتم به شدت علاقمند فهمیدن اینکه از جواد چطور بازی گرفته اند شدم.
سریال آغاز شد و اثری از خیابانی نبود. سریال به میانه رسید و وجود جواد احساس نشد. سریال به انتهای خود نزدیک می شد و کم کم داشتم در چرت همیشگی نشات گرفته از سریال ها و فیلم های خسته کننده فرو می رفتم( خیلی با بخش های فوتبالی سریال حال نکردم!) که جواد را در حال معرفی اعضای تیم پرسپولیس و نساجی مشاهده کردم.
انصافا، جواد خیابانی خود خودش بود و تنها کار مهمی که انجام داده بود این بود که در عوض اسامی واقعی، نام های ساختگی را به حضور بینندگان عزیز معرفی می کرد.
سوالی که در اینجا پیش می آید این است که در کجای دنیا به کسی که کار معمول و همیشگی خود را انجام می دهد، "تو کار خودت را انجام بده" گفته و بعد در مقام تشکر، وی را "بازیگر" خطاب می کنند.
نکته جالب این است که "پایتخت" فیلم مستند هم نیست که در باره آن "ساختار فیلم اینگونه می طلبد" گفته شود.
آن هایی که بازی های درخشان اکبر عبدی را از ابتدا تعقیب کرده و خوب به یاد دارند که اکبر عبدی بزرگسال چگونه در سریال دیدنی "بازم مدرسه ام دیر شد" ایفای نقش کرده و تا مدت های مدید علاقمندان خود را در خماری "واقعا چند ساله است!؟" فرو برده بود، احتمالا معنی بازیگری را به مراتب بهتر از دست اندرکاران "پایتخت" می دانند.
بعدها، عبدی، ضمن اینکه ایفای نقش افراد بسیار مسن تر از خود را عهده دار شد، سر از تغییر جنسیت در آورده و اهدا کنندگان جوایز معتبر را دچار مشکل اساسی در انتخاب بهترین بازیگر نقش اول یا مکمل زن نمود.
دوستداران سینما که بازی هنرپیشه "ادم برفی" را ستوده و در باره بازیگر اصلی آن "این دیگر آخرش است" گفتند، شاید فکرش را هم نمی کردند که بازیگر عاشق چالش سینمای ایران، بازی در نقش کهنسالان و خانم ها را برای خود ناکافی دانسته و با ایفای نقش در دوگانه توامان زن- کهنسال، روزی هم در عوض یک خانم مسن( خوابم میاد) بدرخشد.
نگارنده دستی بر آتش فیلم و سریال و بازی و بازیگری ندارد. با این حال او نیز همچون بسیاری از تماشاگران معمولی فیلم و سریال خوب می داند که هنرپیشه کسی است که وقتی کارگردان می خواهد بزرگسال شود، کهنسال شود، زن شود، مرد شود، گریه کند، بخندد و یا فعالیت هایی که محتاج حس گرفتن است صورت دهد.
لذا اینکه یک نفر زندگی و کار معمولی خود را انجام داده و بنا به عادت معمول اجازه فیلم برداری از خود را به گروه فیلمبرداری بدهد، اگر هم از کارگردان، کارگردان قابلی بسازد( مثل کارهایی که مرحوم عباس کیارستمی در فیلم های مستند خود می کرد)، یک مجری و گزارشگر تلویزیونی را هنر پیشه نخواهد کرد.
قطعا بر نگارنده هویدا نیست که نام هنرپیشه میهمان به اصرار جواد خیابانی زینت بخش او گردیده یا دست اندرکاران "پایتخت" خواسته اند جهت خوش خدمتی به او یا نشاندن تماشاگر بی خبر از همه جا به پای سریال برای خیابانی سنگ تمام بگذارند( شاید هم شرط صدا و سیما بوده که جهت اینکه مردم فردوسی پور را برای همیشه فراموش کنند، تبلیغی هم برای جواد خیابانی بشود!)
با این حال، اینکه بازی جواد خیابانی در پایتخت، بازیگری شناخته شود کار خطرناکی است، زیرا باعث خواهد شد تمام مردم سرزمین ایران که در حال زندگی و کار معمولی خود هستند( البته الان دیگر نیستند!)، بازیگران بالقوه ای که از جواد خیابانی فقط یک رانت را کم دارند، شناخته شوند!
شاید اگر دسترسیم به بلاگدون قطع نمی شد یا مطالب منتشر شده در آفتاب یزد را نگهداری می کردم سر از بلاگفا در نمی آوردم.