سیل ویرانگر خانه های مردم شهر را خراب کرده است.

قهرمانان ملی به یاری مردم شهر برخاسته و سعی می کنند آب برده ها را از مناطق دوردست جمع آوری کرده و به مالباخته ها بر گردانند.

زلزله منازل مردم روستا را از بین برده است.

قهرمانان ملی به کمک مردم آسیب دیده شتافته و تلاش می نمایند شرایط اسکان موقت زلزله زدگان را، برای همیشه، جفت و جور نمایند.

زباله های خشک و تر، عفونی و غیر عفونی، در دل خاک نهان می شوند.

این پنهان کاری باعث می شود که مردم همجوار از بوی گند زباله ها متاثر شده و علاوه بر این، منابع آب در دسترس خود را "الوده" ببینند.

قهرمانان ملی به کمک مردم شتافته و سعی می کنند با تامین آب از منابع دیگر یا تصفیه آب آلوده کاری کنند که زندگی در میان بوی "گند"، تنها مشکل ادامه حیات در میان زباله ها باشد.

آلودگی هوا هر ساله تعداد زیادی از افرد را به کام مرگ می فرستد.

قهرمانان ملی به یاری آن هایی که نای نفس کشیدن ندارند شتافته و سعی می کنند کاری کنند که محتضران در این دم آخری با درد و رنج کمتری دعوت حق را لبیک بگویند.

ویروس کرونا سراغ مردم آمده و آن ها را یکی یکی به کام مرگ می کشاند.

قهرمانان ملی کمک حال مردم شده و با در معرض خطر قرار دادن خود، کاری می کنند که موارد ابتلا و شیوع و مرگ و میر "فاجعه بار" نباشد.

متاسفانه، همه آنچه گفته شد ، مسایل و مشکلاتی که می توانستند اتفاق نیفتند، هستند.

اگر رودخانه عبوری از داخل شهر سیل بند حفاظتی درست و حسابی داشت و کانال های آب های سطحی شهر توسط اینکاره ها طراحی و اجرا شده بودند و مردم شهر آموزش دیده بودند که هر آت و آشغالی را داخل جوی های آب نیندازند، اصولا نیازی به قهرمانان ملی وجود نداشت که کار و زندگی خود را رها کرده و به داد آسیب دیدگان از سیل برسند.

اگر خانه های روستاییان از مصالح با دوام ساخته می شد و مهندسین و پیمانکاران دارای وجدان، منازل مردم را جوری که با زلزله های کم ریشتر خراب نشوند می ساختند، نیازی نبود که پس از هر پس لرزه( زلزله که جای خود دارد) خانه های زیادی آوار شده و حضور قهرمانان ملی برای اسکان موقت دایمی زلزله زدگان الزامی گردد.

اگر هر شهری طرح توسعه خوبی داشت و به مردم آن اجازه داده نمی شد که به هر تعداد که خواستند ماشین بخرند و به هر تعداد که خواستند طبقه بالا ببرند، لازم نبود که وسایل نقلیه موتوری عوامل اصلی آلایندگی هوا دانسته شده( چیزی که فقط در هنگام دادن آمار به کار می آید!) و حضور قهرمانان ملی در بالین آدم های رو به فوتی که کاری برایشان نمی توان کرد الزامی باشد.

اگر از کودکی کودکان یاد می گرفتند که زباله های تر و خشک و عفونی و غیر عفونی را جداسازی کرده و زباله های تر را راهی کارخانه های کودسازی و زباله های خشک را وارد بازار مواد بازیافتی کنند، اصولا نیازی به زندگی در کنار زباله ها احساس نشده و الزامی به اینکه قهرمانان ملی کار تصفیه آب های شیرابه دار یا جستجوی منابع آب  پالوده را عهده دار شوند، وجود نداشت.

اگر از کودکی بچه ها روش شستشوی مرتب و کامل دست ها با آب و صابون را فرا گرفته و مسئولین و اولیای امور با فراهم کردن زیر ساخت های لازم و ضروری کاری می کردند که صحبت های آقای رییس جمهور، چند دقیقه ای بعد از بیان توسط 80 میلیون ایرانی شنیده شود و متصدیان امر کار اعتماد سازی را تا جایی جلو می بردند که بیشتر افراد با پیام " در خانه بمانید" بصورت تنظیم موتور و چک کردن آب و روغن اتومبیل مسافرتی! تا نمی کردند، الزامی به اینکه پزشکان و پرستاران محترم لباس فضانوری تن کرده و با نگرانی مدام از اینکه این لباس کی به کفن تبدیل خواهد شد بر بالین کرونا گرفتگان حاضر شوند احساس نمی شد.

انگلیسی ها می گویند" یک اونس پیشگیری بهتر از یک پوند درمان است"

آن ها کاملا درست می گویند و تک اونس هایی که ما هرگز خرج پیشگیری نکرده ایم کار دستمان داده و باعث شده با پوند پوند هایی که خرج درمان می کنیم هم کارمان درست و حسابی جلو نرود.

از سوی دیگر، اگر زمانی "بیچاره ملتی که قهرمان ندارد" کارها را به نحو احسن جلو می برد و باعث می شد هر کسی برای قهرمان شدن سینه سپر نماید، امروزه نگاه و نظریه "بیچاره ملتی که نیاز به قهرمان دارد" جای خوبی را در میان مردم بسیاری از سرزمین های پیشرفته و توسعه یافته باز کرده است!